مرز باریک بیخانمان شدن در تهران؛ کافی است یکی از اعضای خانواده بیمار شود!
زیسان: چه شهروندی در تهران و یا استانبول باشید، چه ساکن برلین، بروکسل و یا لندن و تورنتو، چهره اصلی فقر در جامعه را با یک تصویر تکرارشونده در تمام شهرهای دنیا میبینید؛ بیخانمانی. بیخانمانها، صدای بلند فقر و چهره عیان آن، در هر اندازهای، در جامعه هستند.
به گزارش زی سان به نقل از یورونیوز، در ایران اما، روایتها و آمارهای متناقضی درباره پدیده بیخانمانی وجود دارد. هرچند که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در مرداد سال ۱۴۰۲، «پشتبامخوابی»، «موتورخانهخوابی»، «ماشینخوابی»، «گورخوابی»، «اتوبوسخوابی»، «خانهبهدوشی»، «شغلگزینی سرپناهجویانه» و «همخانگی» چند خانواده در یک واحد مسکونی را ۸ شکل بیخانمانی در ایران دانسته است و این موضوع را به افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی مرتبط میداند، اما آمارهای موجود درباره بیخانمانی حتی با روایت رسمی از فقر هم همخوانی ندارد.
طبق اعلام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در سال ۱۴۰۳ حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند، رقمی که از سال ۱۴۰۰ تغییری نکرده است. با این حال، شکاف میان درآمد و هزینه همچنان رو به افزایش است. خط فقر در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۰ میلیون تومان برآورد شده، در حالی که حقوق پایه ماهانه کارگران تنها ۷ میلیون و ۱۶۶ هزار تومان است.
همچنین آخرین بررسی مرکز پژوهشها نشان داده که هزینه تامین مسکن در پنج سال منتهی به ۱۴۰۱ بیش از ۹ برابر شده است، در حالی که میانگین دستمزدها کمتر از ۷ برابر افزایش داشته است. بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی، تا بهمن ۱۴۰۰ حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در مناطق حاشیهای زندگی میکنند.
با این حال محمد نقیب، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در ابان ۱۴۰۳ تعداد افراد بیخانمان در پایتخت را بین یک هزار تا یک هزار و ۵۰۰ نفر برآورد کرده است. هرچند گفته که پایش دقیقی درباره دلایل بیخانمانی و نوع آسیبهای این افراد انجام نشده است و این سازمان آماری از افراد بیخانمان به صورت تفکیک شده ندارد.
این درحالی است که درست ۱۰ سال پیش از آن و در آبان ۱۳۹۳، معاون سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران به خبرگزاری مهر گفته بود: «حدود ۱۵ هزار کارتن خواب و بی خانمان در تهران وجود دارد که ۱۵ درصد از این افراد را زنان بی خانمان تشکیل میدهند. در بین افراد بی خانمان از همه گروههای سنی از ۱۸ سال گرفته تا بیش از ۹۰ سال مشاهده میشود، اما بیشتر افراد بی خانمان در گروه سنی ۳۵ تا ۴۰ سال هستند.»
به گفته او «۸۰ درصد از کارتن خوابها معتاد هستند و در واقع علت بی خانمان شدن این افراد همان اعتیاد بوده است. فقر، اختلافات و مشکلات خانوادگی نیز از دیگر عوامل شایع در بی خانمان شدن این افراد است.».
اما در فاصله ۱۰ سال، آمارها و روایتها تغییر کردهاند؛ شهرداری تهران به عنوان مسئول اصلی ساماندهی بیخانمانها، تعداد آنها را یکدهم، ۱۰ سال پیش عنوان کرده و البته مدیران شهری میگویند دلایل بیخانمانی متفاوت از قبل است.
امین توکلیزاده، معاون اجتماعی شهردار تهران در ۱۳ دی امسال دراینباره به خبرآنلاین گفت: «آماری که نشان از افزایش بیخانمانی در تهران داشته باشد، وجود ندارد و شهرداری تهران هم آمادگی دارد خانوادههای بیخانمان را اسکان موقت دهد. البته نهادهایی مانند کمیته امداد و بهزیستی در این زمینه فعالیت میکنند.»
این درحالی است که به نوشته این رسانه «براساس آمارهای تماسهای مردمی ساماندهی "خانوادههای بیخانمان" یکی از موضوعات پرتکرار شهروندان تهرانی در ۴ ماه نخست امسال بوده است. پیش از این ساماندهی "کارتن خوابها و افراد بیخانمان" موضوع پیامهای مردمی دراین حوزه بود.»
خبرآنلاین با استناد به گزارش آماری پیامهای خدمات و فوریتهای شهری نوشته است: «در فروردین ماه امسال بیشترین فراوانی درخواست ها، در حوزه فرهنگی و اجتماعی ساماندهی کارتن خوابها و متکدیان بزرگسال بوده، در اردیبهشت ماه یکی از ۵ موضوع پرتکرار در حوزه اجتماعی ساماندهی "خانوادههای بی خانمان" بوده و در خردادماه در حوزه اجتماعی هم جز ساماندهی کارتن خواب و متکدی بزرگسال، ساماندهی خانواده بی خانمان از رتبه ۵ به رتبه چهارم رسیده است. در تیرماه در حوزه فرهنگی و اجتماعی ساماندهی خانوادههای بیخانمان در جایگاه دوم پیامها قرارگرفته است.»
روزنامه شرق در ۱۴ دی ۱۴۰۳ با استناد به گزارشی از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره «وضعیت فقر مستاجران» نوشت: «در حد فاصل سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱، تعداد خانوارهای مستأجر درگیر فقر در کشور رشدی ۴۸ درصدی داشته است. وضعیت خانوارهای مستأجر درگیر فقر مطلق در سطح استانی در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که بیشترین تعداد خانوار مستأجر درگیر فقر مطلق در استان تهران با ۳۵۲ هزار خانوار و کمترین تعداد در استان ایلام با ۵ هزار خانوار برآورده شده است.»
الهام فخاری، رییس کمیته اجتماعی شورای پنجم شهر تهران پیش از این درباره روند بیخانمانی در تهران به سایت اکوایران گفته بود که «یک تصادف، یک بیماری، یک ورشکستگی و یک چالش خاص برای یک خانواده ۳ یا ۴ نفره» مساوی میشود با بیسرپناهی: «فرض کنید یک خانواده ۳ یا ۴ نفره که در لبه افتادن از طبقه متوسط هستند، در نقطهای از تهران اجارهنشین هستند و اعضای خانواده استخدام رسمی جایی هم نیستند. برای یک عضو این خانواده اتفاقی میافتد؛ به پزشک مراجعه میکنند و مشخص میشود که درگیر سرطان است. همین چالش در شرایط فعلی در تهران کفایت میکند برای اینکه یک خانواده کلا زندگیاش به هم بریزد و کاملا کاملا تغییر کند و درواقع به قعر وضعیتی که ما الان داریم به آن میگوییم بیسرپناهی، پرتاب شود.»
او روند سقوط این خانواده را چنین ترسیم کرده است: «این خانواده از منطقهای که زندگی میکنند پایینتر میروند و همین طور منطقه پایینتر و یک بحران خاص با از دست دادن کار توام میشود. بیکاری همراه با فقدان بیمه و پشتیبانی بهداشتی، مددکاری و اجتماعی است. از دست دادن همان درآمد حداقلی مساوی است با از دست دادن سرپناه و بیسرپناهی به همین سادگی و به همین تلخی و به همین عریانی در تهران اتفاق میافتد.»
آمارهای رسمی درباره فقر هرچند با ایرادهای زیادی از طرف کارشناسان مستقل همراه است، اما به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در سال ۱۴۰۳ حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند، و همچنین به ادعای مرکز پژوهشهای مجلس، در سال ۱۴۰۲، حدود یک سوم جمعیت ایران، (۳۰.۱ درصد) زیر خط فقر زندگی کردند؛ عددی که نسبت به سال گذشته آن ۰.۴ واحد درصد افزایش یافته بود. در حالی که نرخ جمعیت زیر خط فقر در ابتدای دهه ۹۰ حدود ۲۰ درصد بود، از سال ۱۳۹۸ و با تشدید تورم و رکود اقتصادی، این رقم به طور مستمر افزایش یافت و امروز نزدیک به یکسوم ایرانیان را درگیر مشکلات معیشتی و ناتوان از برآورده کردن نیازهای اساسی خود کرده است.
دولتها همیشه مدعی هستند که تلاشهای زیادی برای مبارزه با فقر دارند، اما با این حال و به نوشته روزنامه دنیای اقتصاد در سوم آبان ۱۴۰۳، این تلاشها بیثمر بوده است: «نگاهی به شاخصهای فقر نشان میدهد شکاف فقر از ۰.۲۸ در سال ۱۴۰۱ به رقم ۰.۲۷ در سال ۱۴۰۲ رسیده است. به عبارت دیگر در سال ۱۴۰۱ فقرا به طور متوسط حدود ۷۲ درصد خط فقر درآمد داشتهاند، اما در سال ۱۴۰۳ این رقم به ۷۳ درصد رسیده است. در واقع با معیار خط فقر سال ۱۴۰۲ فقرا درآمد بیشتری نسبت به سال ۱۴۰۱ داشتهاند، اما این افزایش درآمد جزئی بوده و برای خروج از فقر و کاهش نرخ فقر کافی نبوده است.»
به نوشته این روزنامه نرخ فقر ۳۰ درصد در این تثبیت شده است: «نرخ فقر از سال ۱۳۹۷ افزایش چشمگیری را تجربه کرد و در سال ۱۳۹۸ به ۳۱ درصد رسید. نگاهی به تحولات نرخ فقر در پنج سال گذشته نشان میدهد که این نرخ تنها در سال ۱۴۰۱ آن هم با اختلاف ۰.۳ واحد درصدی کمتر از ۳۰ درصد بوده است. بر این اساس میتوان گفت نرخ فقر در نرخ ۳۰ درصد تثبیت شده و در حال حاضر یکسوم از جمعیت ایرانیان توانایی برآورده کرده نیازهای اساسی خود را ندارند.»
روایت رسمی؛ خانوادههای شاغل هم بیخانمان میشوند
از سوی دیگر، در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در تابستان ۱۴۰۲ درباره بیخانمانی، با اشاره به «بحران فراگیر و چندجانبه» تامین مسکن در ایران از برنامههایی یاد شده که وزارت راه و شهرسازی به عنوان «نهضت ملی مسکن» و شهرداری تهران تحت نام «قرارگاه جهادی مسکن» در دستور کار دارند. طرحهایی که اگر چه با هدف افزایش مالکنشینی تعریف شده بودند، اما گزارشها نشان میدهد به جای کاهش تعداد مستاجران، به سود مالکین تمام شده و فشار بر مستاجران را افزایش داده است.
بررسی مرکز پژوهشها نشان داده که هزینه تامین مسکن در پنج سال منتهی به ۱۴۰۱ بیش از ۹ برابر شده است، در حالی که میانگین دستمزدها کمتر از ۷ برابر افزایش داشته است. این بحران اقتصادی و اجتماعی باعث شده تا تعداد قابل توجهی از شهروندان به حاشیهنشینی روی آورند. بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی، تا بهمن ۱۴۰۰ حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در مناطق حاشیهای زندگی میکنند.
همچنین اکوایران در آبان ۱۴۰۳ با استناد به گزارش دیگری از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره «ثبات و امنیت سکونت استیجاری؛ رخنمایی از وضعیت سکونت استیجاری» نوشته است: «یافتههای یکی از گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که بسیاری از خانوارهایی که به یک یا دو شغل تماموقت با حداقل دستمزد مشغول هستند، نه تنها دیگر توان خرید مسکن ندارند، بلکه توان تأمین مسکن استیجاری نیز ندارند و در معرض بیخانمانی قرار دارند.»
در این گزارش مرکز پژوهشها آمده است: «زندگی خانوارهای مستأجر به دلیل افزایش هزینههای زندگی و تأمین مسکن استیجاری دستخوش جابهجاییهای اجباری شده و هر سال از کیفیت زندگی و استانداردهای سکونتی آنها کاسته میشود بدین معنا که مستأجران هر سال به دلیل افزایش قیمت استیجاری املاک یا باید از هزینه سبد خانوار برای اختصاص بیشتر به هزینه تأمین مسکن استیجاری بکاهند یا استقراض کنند یا به فروش داراییهای خود از جمله ماشین و لوازم منزل روی آورند یا مجبورند برای حفظ مصرف استاندارد اقلام ضروری به محلات ارزانتر یا خانههای کوچکتر نقل مکان کنند و یا مجموعهای از این تمهیدات را به کار بندند و این رویه هر سال با شدت بیشتری تکرار میشود در این میان موضوع بیثباتی سکونتی که شدیدترین شکل آن بیخانمانی است جلوههای جدیدی یافته است. در گذشته خانوارهایی در معرض بی ثباتی سکونتی بودند که به هر دلیلی مشکل درآمدی پیدا میکردند، اما اکنون یک خانوار شاغل با شغلی تمام وقت با حداقل دستمزد نیز در معرض بی ثباتی سکونتی قرار دارد.»
در این گزارش مرکز پژوهشهای مجلس پیشنهاد کرده که دولت برای پیشگیری از فقیرتر شدن مستاجران، راهکار کشورهای اروپایی را پیش بگیرد: «ثبات بخشی به زندگی مستأجران از طریق اعطای وام ودیعه مسکن که در واقع ایجاد بدهی برای مستأجران است، وضعیت مستأجران را بهبود نمیبخشد. کمک به مستأجران باید به صورت بلاعوض باشد، همانطور که به عنوان نمونه در اتریش، بلژیک، دانمارک، فرانسه، ایرلند، هلند، سوئد، کرواسی، قبرس، آلمان، لوکزامبورگ، نروژ، لهستان، اسکاتلند و سوئیس اجرا میشود و به همراه کنترل اجاره و محدودسازی تخلیه مستأجران باید انجام شود.»
در اروپا اوضاع چگونه است؟
با اینکه بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی الگوی اروپایی برای مبارزه با فقر منجر به بیخانمانی دارد، اما برخی گزارشها نشان میدهد در دهه گذشته، بیخانمانی در اروپا هم افزایش یافته است. گزارش سالانه فدراسیون اروپایی سازمانهای ملی فعال در زمینه بیخانمانی (FEANTSA) با عنوان «بررسی کلی طرد مسکن در اروپا ۲۰۲۴» نشان میدهد که بیخانمانی در اروپا در سال ۲۰۲۳ با افزایش ۴۳.۶ درصدی نسبت به گزارش سال قبل مواجه بوده است.
بر اساس این گزارش که در سایت nordsip.com منتشر شده، تعداد افراد بیخانمان در اروپا به بیش از ۱.۲ میلیون نفر (۱،۲۸۷،۰۰۰) رسیده است که شامل افرادی است که در خیابانها، پناهگاههای شبانه یا اقامتگاههای موقت زندگی میکنند. از این تعداد، بیش از ۴۰۰ هزار نفر، کودک بودهاند.
در اتحادیه اروپا با جمعیت حدود ۴۵۰ میلیون نفر، حدود ۹۵ میلیون نفر در فقر زندگی میکنند. تلاشهای اتحادیه اروپا برای کاهش فقر، از جمله استراتژی «اروپا ۲۰۲۰» که هدف رهایی ۲۰ میلیون نفر از فقر را داشت، تاکنون موفقیتآمیز نبوده است.
بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۲۳ نزدیک به یکپنجم جمعیت زیر ۱۸ سال، معادل ۱۵.۶ میلیون جوان، زیر آستانه فقر و ۴.۲ میلیون کودک زیر شش سال در اروپا در خانوادههایی با مشکلات شدید زندگی میکردند. در سال ۲۰۲۳، نزدیک به یکچهارم کودکان در اروپا (۲۴.۸ درصد) در معرض خطر فقر بوده و در خانوارهایی با شدت کار پایین یا محرومیت شدید مادی و اجتماعی زندگی کردهاند.
علاوه بر کودکان، گروههایی مانند جوانان، پناهجویان، دگرباشان جنسی، اقلیتهای قومی، افراد دارای معلولیت و خانوادههای تکسرپرست نیز بیش از دیگران با مشکل تأمین مسکن مناسب و مقرونبهصرفه مواجه هستند.
بیشتر افراد بیخانمان در بزرگترین کشورهای اروپا، مانند آلمان (حدود ۴۰۵ هزار نفر) و فرانسه (حدود ۲۱۰ هزار نفر)، یافت میشوند. در میان کشورهای اسکاندیناوی، فنلاند و دانمارک به ترتیب ۸۷۸ و ۳۷۳۸ فرد بیخانمان داشتند.
نکته اینجاست که هیچ تعریف توافق شده بینالمللی از بی خانمانی وجود ندارد و تعاریف آماری در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است. به همین نسبت، جمع آوری دادهها نیز دشوار است و مقایسه بین المللی را چالش برانگیز میکند.
به عنوان نمونه، بر اساس گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD)، تعداد کل افراد بیخانمان در فرانسه حدود ۳۳۳ هزار نفر و در آلمان ۲۶۳ هزار نفر برآورد شده است. موسسه خیریه مسکن و بی خانمانها در انگلستان تخمین زده است که ۳۰۹ هزار بی خانمان در انگلیس وجود دارد. با احتساب اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی، این تعداد در بریتانیا به حدود ۴۰۰ هزار نفر میرسد.
در گزارشی که پیش از این در یورونیوز در جولای ۲۰۲۴ و با استناد گزارش FEANTSA منتشر شد، آمده بود: «افزایش بی خانمانی به ویژه در فرانسه و بریتانیا قابل توجه است و این دو کشور بالاترین نرخ بی خانمانی را در سراسر اروپا دارند. بر اساس گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) برای سال گذشته، انگلیس با ۴۳ بی خانمان به ازای هر ۱۰۰۰۰ ساکن، بالاترین نرخ بی خانمانی را دارد - که شامل افرادی میشود که در خیابان زندگی میکنند یا در اسکان اضطراری یا اسکان بی خانمانها میمانند.»
با گذشت زمان، فرانسه و انگلیس تقریباً بدترین عملکرد را در رسیدگی به بی خانمانی نشان دادهاند. بر اساس مجموعه دادههای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD)، تعداد افراد بیخانمان یا خانوارها بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ در این کشورها بیش از دو برابر شده است.
با این حال در اتحادیه اروپا، فرانسه با ۳۰.۷ نفر بالاترین نرخ بیخانمانی به ازای هر ۱۰۰۰۰ نفر را دارد و پس از آن چک (۲۸.۴)، آلمان (۲۵.۸) و ایرلند (۲۵.۳) قرار دارند. این نرخ در پرتغال کمی بیش از ۱۰ است، در حالی که اسپانیا همسایه تا حدودی بهتر است (۵.۴). کشورهای شمال اروپا نیز نرخ نسبتاً کمتری از بی خانمانی را گزارش کردند.
از سوی دیگر، یورو ویکلی در گزارشی نوشته است: «بیخانمانی به طور فزایندهای به یکی از بزرگترین مشکلات اروپا تبدیل میشود؛ طبق آخرین داده ها، نزدیک به یک میلیون نفر هر شب در اتحادیه اروپا و بریتانیا بیخانمان هستند. در کشورهایی مانند آلمان و فرانسه، تعداد بیخانمانها در ۱۰ سال گذشته دو برابر شده است.»
دادههای مشترک در همه دستهها نشان میدهد که تعداد کل افراد بیخانمان تنها در بریتانیا، فرانسه و آلمان از یک میلیون نفر فراتر رفته است.
راهکار کاهش بیخانمانها در اروپا
پروژه تحقیقاتی Person First که در سال ۲۰۲۲ توسط اتحادیه اروپا راهاندازی شد، با هدف رویکردی جدید و جامعتر برای مقابله با بیخانمانی تلاش میکند. این پروژه بر مشارکت اجتماعی افراد و سیاست «اول مسکن» تمرکز دارد.
رئیس سازمان EPOCH و نخستوزیر سابق بلژیک، ایو لترم، در سخنرانی خود در پارلمان اروپا خواستار تدوین یک برنامه اقدام یکپارچه برای مقابله با بیخانمانی شد. با این حال، قوانین مالی جدید اتحادیه اروپا که محدودیتهایی برای هزینههای عمومی تعیین کرده است، تحقق این هدف را دشوار کرده است. بنابراین، بر اساس برنامه اقدام ستون اروپایی حقوق اجتماعی (EPSR)، کمیسیون یک هدف جدید کاهش فقر حداقل ۱۵میلیون نفر (شامل ۵ میلیون کودک) تا سال ۲۰۳۰ تعیین کرد.
نمونهای از موفقیت در کاهش بیخانمانی
بر خلاف روند افزایشی در دیگر کشورهای اروپایی، فنلاند توانسته است تعداد افراد بیخانمان را به طور قابل توجهی کاهش دهد. در سال ۲۰۲۲، تنها ۷۹۴ نفر در این کشور در خیابانها یا پناهگاههای اضطراری زندگی میکردند. این کاهش چشمگیر تا حد زیادی به رویکرد «اول مسکن» نسبت داده میشود که از سال ۲۰۰۸ در این کشور اجرا شده است.
مدیر FEANTSA، فریک اسپینووین، این رویکرد را تحولی در نحوه مدیریت بیخانمانی توصیف میکند. او گفته: «در رویکرد سنتی به بیخانمانی، تلاش میکنیم تمام مشکلاتی که افراد بیخانمان ممکن است داشته باشند را در سیستم پناهگاهی درمان و حل کنیم و در نهایت، در پایان به آنها مسکن ارائه میدهیم. اما رویکرد "اول مسکن" در واقع این روند را برعکس میکند، زیرا از مسکن بهعنوان ابزاری برای ادغام اجتماعی استفاده میکند، نه بهعنوان پاداشی در پایان یک فرایند ادغام.»
از زمان اجرای این طرح، تعداد افراد بیخانمان بلندمدت در فنلاند بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته است؛ از حدود ۳،۵۰۰ نفر در سال ۲۰۰۸ به ۱،۱۳۳ نفر در سال ۲۰۲۲. این موفقیت، فنلاند را به الگویی برای دیگر کشورها در مبارزه با بیخانمانی تبدیل کرده است.
در فنلاند، شهرداریها دادههای بیخانمانی را جمعآوری کرده و آنها را برای اهداف اطلاعاتی (به دلیل تفاوت در روشهای جمعآوری دادهها در شهرداریها) به مرکز توسعه و مالی مسکن فنلاند ارائه میکنند. بر اساس تخمینهایی که در ۱۵ نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شد، ۳۴۲۹ نفر بیخانمان در فنلاند شناسایی شدند.