حسن روحانی، رییس دولتهای یازدهم و دوازدهم به تازگی روایتی از نحوه حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ ارائه کرده و اینکه چرا در دورههای قبل از آن، رغبت چندانی برای ورود به این عرصه نداشت. این روایت روز گذشته در سایت حسن روحانی تحت عنوان داستان پرفراز و نشیب نامزدی او تا ریاستجمهوری منتشر شده است و سازندگی به بخشهایی از آن میپردازد.
روایت از سحرگاه یکی از روزهای دی ماه سال ۹۱ آغاز میشود و خوابی که در آن سیدمحمد خاتمی همراه اوست. روحانی توضیح میدهد که در پروسه یک ساله از تیر۹۱ تا خرداد ۹۲ از فکر نامزدی به ریاستجمهوری رسید اگرچه از سال ۷۵ به این طرف به آن فکر کرده بود، اما هر بار به دلیلی وارد بازی نشده بود. ماجرای انتخابات سال ۹۲ برای او از نوع دیگری بود: «نخستین انتخابات پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸ که هر چه بود، موجب شکافی عمیق در جناحهای سیاسی و مردم و نظام سیاسی ایران شده بود. انتخاباتی که با وجود حضور چشمگیر ملت به انشقاق میان حاکمیت و مردم انجامید و کدورتهایی را سبب شد که بعید است هرگز به راحتی از دلها شسته شود. نه تنها در رقابت میان رئیسجمهور مستقر و رقیبانش که میان رئیسجمهور مستقر و حامیانش! کار به جایی رسید که به نظر میرسید در انتخابات سال ۹۲ حتی یاران رئیسجمهور مستقر هم نتوانند وارد رقابت شوند و چنین هم شد! در جناح مقابل هم ناامیدی از صندوق رأی در اوج خود بود. جناح چپ که خود را اصلاحطلب میخواند، اول از همه باید بدنهٔ خود را برای ورود به انتخابات قانع میکرد و بعید بود در تعامل با حاکمیت بتواند نامزدی تشکیلاتی را وارد انتخابات کند. پروندهٔ انتخابات سال ۸۸ هنوز نزد اصلاحطلبان باز بود و نمیتوانستند به این سادگی، پروندهٔ تازهای را بگشایند. در چنین شرایطی سخن گفتن از انتخابات آن هم از موضع منتقد وضع موجود و مخالف رئیسجمهور مستقر که به راحتی تهمت میزد و هنوز در قدرت نفوذ داشت، جرأت بسیار میخواست.» او به دیدار مرداد همان سال با هاشمیرفسنجانی هم اشاره کرده است. هاشمی در آن دیدار به او گفته است که به هیچ وجه نامزد نمیشود و در این شرایط هر کس حاضر شود نامزد شود باید دستش را بوسید. چنین موضع سرسختانهای به خوبی گویای سختی شرایط کشور بود. حسن روحانی در ادامه از حاکم بودن همین حال و هوا در جلسه دیگر گفته است و اینکه سیدحسن خمینی از سر توصیف وضع موجود، تنها قالیباف را دارای شانس دانسته است. از این رو بسیاری، روحانی را دارای کمترین شانس تلقی میکردند. او ماجرا اینطور ادامه میدهد: «فرجام انتخابات سال ۸۸ سیاسیون را به این جمعبندی (از نظر من نادرست) رسانده بود که نتیجه انتخابات بیش از ملت به تمایل حاکمیت ربط دارد؛ بنابراین گروهی انتخابات را رها کرده و به حاکمیت واگذار کرده بودند و گروهی به افرادی مانند من توصیه میکردند که اول رأی حاکمیت را استمزاج کن و آنگاه وارد انتخابات شو! آقای محمد فروزنده که از دوستان و مشاوران قدیمی من بود در گروه اخیر قرار میگرفت و به همین علت با وجود آنکه معتقد بود دو گزینهٔ اصلی حاکمیت برای انتخابات، قالیباف و لاریجانی است و تمایل اصلی هیأت حاکمه را فردی از جبههٔ پایداری (حزب حامیان آقای محمدتقی مصباحیزدی) میدانست؛ اما به من توصیه کرد که اگر قصد نامزدی داری از مقام رهبری استمزاج کن.»
بحث جدی شد
جدیترین بحث دربارهٔ نامزدی، چهارم شهریورماه همان سال در جمع بهاصطلاح انجمن اسلامی مجمع تشخیص مصلحت نظام درگرفت. در آن جلسه که با حضور اکبر هاشمیرفسنجانی برگزار شد، ناطقنوری پیشنهاد را نپذیرفت و نام حسن روحانی جدیتر مطرح شد، اما بحث این بود که نظر مقام معظم رهبری هم بیشتر متمایل به قالیباف است. در نهایت قرار شد، هاشمیرفسنجانی در این باره با آیتالله خامنهای گفتوگو کند. در این بین چندین جلسه و دیدار میان سیاسیون برگزار شد و همچنان نظر هاشمی بیشتر به سمت نامزدی روحانی بود، اگرچه جز ناطق، حمایت از علیاکبر ولایتی به عنوان نفر سوم را هم مطرح میکرد. ششم آذرماه ۱۳۹۱ در روضهٔ منزل آقای علی یونسی، سیدمحمد خاتمی از او پرسیده بود که اگر من نامزد ریاستجمهوری شوم، رهبری تحمل میکنند؟ سؤالی که آنقدر غیرمنتظره بود که حسن روحانی ترجیح داده بود، پاسخی به آن ندهد.
روند آرایش قوا
در اردوگاه اصولگرایان صحبت از نامزدی علیاکبر ولایتی، غلامعلی حدادعادل و محمدباقر قالیباف بود و طیف احمدینژاد هم با رویای بازگشت او در پی نامزدی اسفندیار رحیممشایی بودند. هاشمی ۲۵ آذر روایتی از دیدارش با مقام رهبری را با او بیان کرد که ماحصل آن این بود: رهبری گفتند: «خواص ایشان را میشناسند، اما مردم، نه. انسان خوشفکر و منظمی است، اما کار زیادی میخواهد تا بتواند رأی بیاورد. عدهای هم هستند که او را تخریب میکنند.» به روایت حسن روحانی؛ جمعبندی علی یونسی از آن دیدار این بود که رهبری نسبت به نامزدی خاتمی، ناطق و مشایی نظری مثبت ندارند.
چهارم دی ماه ۹۱ دیگر مشخص شده بود که اصولگرایان قرار است از میان سه گزینه، یک نفر را انتخاب کنند و علی لاریجانی هم نامزد نمیشود. در این میان تحرکات احمدینژاد ادامه داشت و به نوعی موفقیت روحانی را بعید دانسته بود و از نظر روحانی، هم این حرفها دور از انتظار نبود، چون هرگز اصلاحطلب (و البته اصولگرا) به مفهوم رایج این دو کلمه نبود. او از آرام کردم فاجعه کوی دانشگاه در واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ گفته است و اینکه در حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ وارد جریان اعتراضات نشده است. واحد مرکزی خبر هم هفتم دی ۹۱ به مناسبت سالگرد ۹ دی ۸۸ به سراغ او و دیگر نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری رفته بود: «بدین ترتیب به تدریج آرایش قوا در انتخابات سروشکل میگرفت. وقتی صداوسیما سراغ افرادی مانند من برای ثبت موضع در حوادثی مانند انتخابات سال ۸۸ میرفت، روشن بود که تصور آنها از نامزدهای احتمالی چیست. این تحولات را دوستان دیگر هم رصد میکردند».