زیسان: تحولات لبنان از سالها پیش مورد نظر بسیاری از ناظران بینالمللی همچنین تحلیلگران مسائل منطقه بوده و حالا هم با تحولاتی که طی دو هفته اخیر در این کشور رخ داده، بیشازپیش رویدادهای این کشور زیر ذرهبین قرار گرفته است. دلیل این امر صرفاً مسائل داخلی لبنان نیست بلکه حملات اسرائیل به این کشور است که حالا لبنان را به سرتیتر اخبار تبدیل کرده است.
پس از اعلام شهادت سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان تحلیلهای متعددی در مورد وضعیت سیاسی و میدانی لبنان به رشته تحریر درآمده که هر کدام بر یک موضوع متمرکز است، اما آنچه در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد این است که با وجود این اتفاقات هنوز ماشین جنگ اسرائیل علیه لبنان و غیرنظامیان آن و حتی حزبالله درحال فعالیت است و قربانی میگیرد.
بهگونهای که الجزیره (یکشنبه) گزارش داد، جنگندههای اسرائیل، ضاحیه جنوبی بیروت را دو بار بمباران کردند. همچنین حزبالله لبنان از شهادت نبیل قاووق، عضو شورای مرکزی و علی کرکی از فرماندهان ارشد این جنبش خبر داد.
این اخبار درحالی مطرح شده که مقاومت لبنان هم درحال پاسخ دادن به اسرائیل در اراضی اشغالی شمالی است؛ بهگونهای که مقاومت لبنان اعلام کرد، در راستای حمایت از ملت فلسطین در نوار غزه و پشتیبانی از مقاومت و دفاع از لبنان و ملت آن (یکشنبه) تحرکات سربازان اسرائیل در شهرک «المناره» را با موشک هدف قرار دادند.
آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که دولت موقت لبنان به نخستوزیری نجیب میقاتی حالا با بحرانی مواجه است که از سوی اسرائیل خلق شده و آن هم خروجی حملات به مناطق مختلف این کشور است که موجب جابهجایی داخلی غیرنظامیان شده است. نجیب میقاتی، نخستوزیر موقت لبنان در اظهاراتی پس از نشست کمیته امور اضطراری اعلام کرد که اولویت بر توقف تجاوزات جاری اسرائیل علیه لبنان متمرکز است؛ چراکه برآوردها نشان میدهد که تعداد آوارگان این بمباران به یک میلیون نفر رسیده است.
وی همچنین اظهار کرد جابهجایی کنونی بزرگترین جابهجایی در تاریخ لبنان است و ما ورود کمکهای مالی را تسریع خواهیم کرد، اما شرط آن این است که اهداکننده را بشناسیم. آنچه در خلال سخنان میقاتی مهم به چشم میخورد این است که او اذعان کرده «هیچ گزینهای جز گزینه دیپلماسی نداریم و ارتش لبنان آماده اجرای قطعنامه شماره ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد است».
این قطعنامه در نشست ۵۵۱۱ شورای امنیت در ۱۱ آگوست ۲۰۰۶ میلادی و پس از جنگ ۳۳ روزه حزبالله و اسرائیل صادر شد که ۱۹ بند دارد. در بند ۲ این قطعنامه آمده است: «در کنار توقف کامل اقدامات نظامی از دولت لبنان و نیروهای یونیفل میخواهد طبق آنچه در بند ۱۱ آمده، همزمان با هم نیروهایشان را در جنوب مستقر کنند و به موازات این از اسرائیل میخواهد با آغاز استقرار این نیروها تمام نیروهای خود را از جنوب لبنان خارج کند».
در بخش دوم بند ۸ هم آمد، از اسرائیل و لبنان خواسته شده «تدابیر امنیتی که مانع از سرگیری اقدامات جنگی شود و تضمینکننده ایجاد منطقهای عاری از نیروهای نظامی و تجهیزات و سلاحها بین خط آبی و رود لیطانی باشد، اتخاذ کنند و به غیر از نیروهای تابعه دولت لبنان و نیروهای بینالمللی که طبق آنچه در بند ۱۱ آمده است در این منطقه مستقر خواهند شد».
بند ۱۱ این قطعنامه هم گفته شده: «مقرر میدارد به منظور تقویت تعداد، تجهیزات، اختیارات و دامنه عملیات، اجازه داده شود، تعداد نیروهای بینالمللی در جنوب لبنان حداقل تا ۱۵ هزار نفر افزایش یابد و آنچه به موجب قطعنامههای ۴۲۵ و ۴۲۶ (۱۹۷۸) تفویض شده، اجرا شود» و در بخش دوم بند ۱۱ هم به این موضوع اشاره شده که «در جریان استقرار نیروهای مسلح لبنان در جنوب از آنها حمایت شود، ازجمله در طول خط آبی و اسرائیل هم طبق آنچه در بند ۲ آمده است، نیروهای خود را از لبنان نیز خارج میکند».
در بند ۱۳ قطعنامه ۱۷۰۱ هم آمده است: «از دبیرکل درخواست میشود هر چه سریعتر اقداماتی را اتخاذ کند که به نیروهای «یونیفل» اجازه میدهد، وظایف خود را طبق آنچه در این قطعنامه آمده، انجام دهند و به درخواستهای کشورهای عضو برای ارائه کمکهای مناسب به نیروهای «یونیفل» و درخواستهایی که از سوی این نیروها میشود، پاسخ مثبت دهد».
اینکه نجیب میقاتی حالا بر اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل تاکید دارد، موضوع جدید به حساب نمیآید بلکه وضعیت فعلی لبنان و فشارهایی که به دولت بیروت از حیث داخلی وارد شده، موجب شده تا او در دسترسترین گزینه را اجرای این قطعنامه بداند. اینکه آیا این قطعنامه اجرایی میشود یا خیر و اساساً اسرائیل بدان تن میدهد، موضوعی است که پیچیدگیهای سیاسی و میدانی زیادی دارد.
اخیراً گزارشی در خبرگزاری آسوشیتدپرس به قلم کریم چهیب منتشر شده و به این موضوع پرداخته است که آیا اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ میتواند باعث آرامسازی اوضاعواحوال در لبنان و مجاب کردن اسرائیل به توقف حملاتش شود یا خیر؟ در این گزارش اساساً به این موضوع اشاره کرده که ایالاتمتحده و فرانسه بارها در این خصوص وارد میدان شدهاند ولی نتوانستند، خروجی مثبت از آن دریافت کنند و عملاً اوضاعواحوال با سال ۲۰۰۶ تفاوت دارد.
در این گزارش با جوزف باهوت، مدیر موسسه سیاست عمومی در دانشگاه آمریکایی بیروت مصاحبه شده است و وی به این نکته اشاره کرده که یونیفل سالهاست که اسرائیل را ترغیب کرده از برخی مناطق شمال مرز عقبنشینی کند، اما فایدهای نداشت و آرام آرام نقش یونیفل هم در این منطقه کمرنگ شد. از سوی دیگر او اعلام میکند که اسرائیل و نتانیاهو به دنبال آن است تا در تلآویو برای افکار عمومی یک خوراک سیاسی دستوپا کند و به همین دلیل به دنبال آن است تا بدون ارائه هرگونه امتیاز یا عملکرد مثبت همه چیز را به نفع خود تمام کند.
بر همین اساس، تلاش میقاتی اگرچه از حیث شکلی میتواند بحران را کنترل کند، اما در منظر ماهوی، مولفههایی در بطن ستون فقرات این بحران که اسرائیل و اهداف آن است، وجود دارد که خروجیاش نامعلوم است.
آنچه در این وضعیت و شرایط به عنوان یک سوال دیگر مطرح میشود این است که در این برهه زمانی و پس از ترور دبیرکل حزبالله لبنان، این جنبش قرار است به کدام سمتوسو پیش برود؟ در این خصوص رهبر انقلاب در پیام خود به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله به این موضوع اشاره کردند که «دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را و جبهه مقاومت پرچمداری برجسته را و حزبالله لبنان رهبری کمنظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چند ده ساله او هرگز از دست نخواهد رفت. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت جهت بخشید با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت.
ضربات جبهه مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی به حول و قوه الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است. سید مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سیدعباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سیدحسن هم بر زمین نخواهد ماند».
بر همین اساس باید گفت که راه حزبالله لبنان همانند گذشته ادامه خواهد داشت. ارزیابی رسانهها و اندیشکدههای منطقهای و فرامنطقهای هم بر همین اصول است. بهعنوان مثال واشنگتنپست در گزارش خود نوشته: «بعید است که ترور نصرالله برای حزبالله لبنان ضربهای سهمگین بوده باشد، زیرا حزبالله در عمق جامعه مردم لبنان ریشه دوانده و با تاروپود آنان عجین شده است».
این روزنامه همچنین یادآور شد که سیدعباس موسوی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان نیز در حمله هوایی اسرائیل به شهادت رسید، اما این جریان نه تنها از بین نرفت بلکه با روی کار آمدن نصرالله به عنوان دبیرکل جدید به قدرتمندترین نیروی غیردولتی در جهان بدل شد».
رویترز هم در تحلیل خود از آینده این جریان به نقل از رزماری کلانیک، مدیر میز خاورمیانه در گروه اولویتهای دفاعی نوشته است: «ترور حسن، دبیرکل حزبالله لبنان توسط اسرائیل اساساً روند این درگیری را تغییر نمیدهد و هرگز منجر به فروپاشی یک سازمان مانند حزبالله نمیشود و جایگزینهایی برای وی وجود دارد که گستردگی این جنبش را به تصویر میکشد».
و، اما سوال آخر در فضای فعلی این است که چه کسی قرار است به عنوان دبیرکل جدید حزبالله لبنان معرفی شود؟ العالم در گزارشی اعلام کرده که شیخ محمد یزبک از برجستهترین علما و مجتهدان شیعه لبنان و شیخ نعیم قاسم، قائممقام، دبیرکل حزبالله به انضمام سیدهاشم صفیالدین، معاون اجرایی حزبالله و از چهرههای قدیمی مقاومت، میتوانند از گزینههای جایگزینی سیدحسن نصرالله باشند.
برخی دیگر از رسانههای غربی مانند فرانس ۲۴ هم سیدهاشم صفیالدین را گزینه اصلی میدانند. به گزارش العالم، هاشم صفیالدین تاکنون بر سیستم آموزشی و امور مالی حزبالله لبنان ازجمله سرمایهگذاری این گروه برای تامین مالی فعالیتها نظارت داشته است. او از سال ۲۰۱۷ در فهرست به اصطلاح سیاه آمریکا قرار دارد. بنا بر نوشته رسانههای اسرائیلی، هاشم صفیالدین که رئیس شورای اجرایی حزبالله بوده در حمله روز جمعه اسرائیل به پناهگاه حزبالله زنده مانده یا اساساً در آن محل حضور نداشته است.
هاشم صفیالدین در سال ۱۹۶۴ در جنوب لبنان در خانوادهای سرشناس در منطقه به دنیا آمد. او در دهه ۱۹۸۰ به همراه خویشاوند خود حسن نصرالله برای تحصیل علوم دینی راهی شهر قم شد. در سال ۱۹۸۳ با دختر محمدعلی الامین از اعضای شورای قانونگذاری شورای اسلامی شیعیان لبنان ازدواج کرد. در سال ۱۹۹۴ نصرالله، هاشم صفیالدین را به عنوان رئیس منطقه بیروت حزبالله منصوب کرد. او سپس در سال ۱۹۹۵ ریاست شورای جهاد که مسئول فعالیتهای نظامی حزبالله بود را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۹۸ صفیالدین به عنوان مسئول شورای اجرایی ارتقا یافت.
با این تفاسیر باید گفت که حیات حزبالله لبنان همانند گذشته ادامه خواهد داشت و حالا تنها موضوعی که در این راستا مطرح میشود این است که باید دید آیا جامعه ملل در شرایط کنونی میتوانند اسرائیل را از ادامه حملاتش به لبنان منصرف کنند و آتشبس را محقق نمایند، یا اینکه باز هم باید شاهد قربانی شدن غیرنظامیان در این حملات باشیم.
منبع: سازندگی