تلویزیون سریالی دارد به اسم «طوبی». آن را سعید سلطانی ساخته کارگردان سریال معروف «ستایش». وجه اشتراک هر دو اثر، صرفا نام زنانه و قرار گرفتن یک بانو در مرکز درام نیست؛ بلکه حجم غم و ناله آنها نیز شبیه یکدیگر است.
تا حالا بیست و هفت قسمت از «طوبی» روی آنتن شبکه یک رفته. سریال شروعی ضعیف داشت و داستانش آبکی بود. یک خانواده شاد در دهه پنجاه دور هم خوش بودند که ناگهان برای پدر (هومن برقنورد) پاپوش درست شد و در نهایت مُرد. همسر و سه دختر او ماندند که چه کنند.
طوبی خانم (شبنم قربانی)، فخرالدین (امین زندگانی) را مقصر میدانست، اما وقتی پی به حُسن نیت او برد، به ازدواجش درآمد. در این فاصله، مادر و خواهران طوبی آواره بودند و با غم، روزگار میگذراندند. طوبی در عراق عروس شد و صاحب دو فرزند. فکر کردیم ایام مصیب به سرآمد که مادرش سکته کرد و رفت پیش همسر مرحوم خود.
طوبی با دیدن جای خالی مادر، اشکها ریخت و کارگردان هم تا توانست دل بینندهها را خون کرد. او به همراه همسر و خواهر و فرزندان خردسال خود در حال بازگشت به عراق بود که گیر ماموران ایرانی افتادند. در حین تعقیب و گریز، یکی از بچهها توی رودخانه پرت شد و خودتان میدانید تماشای این صحنه چه قدر دردناک است.
پخش سریال «طوبی» ادامه دارد و دل خیلیها خون است از مصیبتهای این بانو. لابد مدیران تلویزیون هم کیف میکنند که توانستهاند با یک سریال، غم و درد مردم بینوا را بیشتر کنند.
میگویند «طوبی» سریالی است که بیننده کم ندارد؛ خب خدا را شکر! ما خود نیز آن را از قسمت اول دنبال میکنیم؛ چون کارمان این است. ولی راحت بگوییم: «طوبی» سریالی ضعیف است و پُر از ایرادات ساختاری و روایی. غم و اعصاب خردیهای آن جای خود.
منبع: برترین ها