زیسان: یکی از این شهدا که در عاشورای سال ۶۱ هجری، از جمله مجاهدان خاص راه حسینی است، «بریر بن خُضیر همدانی» نام دارد. مردی از قبیله بنیهمدان که اصالتاً یمنی است و میزان ارادتش به خاندان عصمت و طهارت را همسنگ با دیگر هموطنش، اویس قرنی تشبیه کردهاند. بریر در کوفه به زندگی زاهدانه شهره بوده است و از جمله قاریان قرآن سرآمد عصر و روزگار خود به شمار میرفت. لحن و صوت زیبا و دلنشین وی در تلاوت قرآن و جهد و کوشش او در تعلیم قرآن و معارف اسلامی در مسجد جامع کوفه تا به آنجا بود که از او با لقب «سیدالقُراء» یاد میشود.
بریر (بدیر) بن خضیر همدانی را یکی از افرادی اعلام میکنند که روز عاشورا و در رکاب امام حسین (ع) به نبرد برخاست و نام خود را در زمرهی شهدای کربلا ثبت نمود. برخی نام وی را زید و یا یزید بن حصین و یا بریر بن حضیر ذکر کردهاند؛ اما صحیح آن است که نام وی بریر بن خضیر همدانی است. بریر یکی از بندگان صالح خداوند، و از داناترین افراد به قرآن بود، و در مسجد جامع کوفه به تلاوت قرآن میپرداخت.
در هنگامهی عاشورا که امام حسین (ع) قصد نظافت، شستوشو و معطر کردن بدن خویش را داشت، بریر بن خضیر به همراه عبدالرحمن بن عبد ربه، بر در خیمه ایستادند و هر یک از آنها تلاش داشتند تا بعد از امام (ع) به نظافت بپردازند. در همین فرصت، بریر با عبدالرحمن به شوخی و بذلهگویى میپرداخت.
عبدالرحمن به وى گفت: اکنون وقت این شوخیها نیست! بریر پاسخ داد: به خدا که قوم من میدانند، نه در پیرى و نه در جوانى یاوهگویى را دوست نمیداشتم. اما از آنچه در انتظارم میباشد و بشارتش به من رسیده خوشحالم. به خدا سوگند که فاصلهی بین ما با زنان سفیدرو و زیباچشم بهشتى تنها به اندازهای است که دشمنان شمشیرهای خود را بر ما فرود آورند...!
بُرَیر بن خُضَیر، مردی زاهد و عابد و از بزرگان و قاریان مسجد کوفه و مفسری پرهیزگار بود؛ او از بزرگان و اشراف قبیله همدان و ساکن شهر کوفه به شمار میآمد.
بر اساس برخی گزارشهای تاریخی، امام حسین (ع) از بریر خواست تا به سمت سپاه عمر بن سعد برود و آنان را نصیحت نماید. بریر نیز به سمت آنها رفت و گفت: «ای مردم از خدا بترسید! فرزندان، ذریه، عترت، دختران و حریم محمد (ص) در مقابل شما قرار دارند! با آنان چه میکنید؟!
گروهی از سپاه عمر سعد گفتند: میخواهیم آنها را نزد عبیدالله ببریم تا دربارهی آنان تصمیم بگیرد! بریر گفت: آیا قبول نمیکنید به همان مکانی که از آنجا آمدهاند (مکه) برگردند؟! آیا نامهها و پیمانهای خود را فراموش کردهاید؟! وای بر شما! شما اهلبیت پیامبرتان را دعوت کردید تا جان خود را در راه او فدا کنید، اینک که نزد شما آمدهاند، آنان را به عبیدالله بن زیاد تسلیم میکنید، و مانع دسترسی آنان به آب روان میشوید؟!
آبی که یهود، نصاری و مجوس از آن مینوشند و کلاغها و خوکها در آن رفت و آمد میکنند را از آنان دریغ میورزید؟! دربارهی فرزندان رسول خدا (ص) چه بد عمل کردید. خداوند شما را در قیامت سیراب نکند، وای بر شما! این حسن و حسین (ع) دو سید از اهل بهشت هستند.
بریر در حالی که رجز میخواند:
انا بریر و ابی خضیر
لیس یروع الأسد عند الزئر
یعرف فینا الخیر أهل الخیر
أضربکم و لا أری من ضیر
و ذلک فعل الخیر فی بریر
من بریر، فرزند خضیرم
شیر به هنگام غرش از کسی نمیترسد
اهل خیر از خیرخواهی ما آگاهند
من شما را میزنم و از این کار زیان نمیبینم
این کار آزادمردان است که از بریر سر میزند
بریر بر دشمن حمله میبرد و در حین جنگ میگفت:
«به نزدیک من آییدای کشندگان مؤمنین؛ به نزدیک من آییدای فرزندان کشتهشدگان روز بدر؛ به نزدیک من آییدای کشندگان عترت رسول خدا (ص).»
بریر در روز عاشورا بعد از عبدالله بن ابیعروه غفاری، یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی، و یا حرّ بن یزید ریاحی و قبل از مالک بن انس کاهلی، در حالی که این اشعاری را زمزمه میکرد، به میدان رفت:
«أَنَا بُرَیرٌ وَ أَبِی خُضَیرٌ لَا خَیرَ فِی مَنْ لَیسَ فِیهِ خَیر»؛ من بریر و پدرم خضیره است. آنکسی که صاحب خیری نیست نباید به او امید خیر داشت.
در برخی منابع نیز این اشعار حماسی برای وی ثبت شده است:
«أَنَا بُرَیرٌ وَ أَبِی خُضَیرٌ لَیثٌ یرُوعُ الْأُسْدَ عِنْدَ الزَّئْر
یعْرِفُ فِینَا الْخَیرَ أَهْلُ الْخَیرِ أَضْرِبُکمْ وَ لَا أَرَی مِنْ ضَیرٍ
کذَلِک فَعَلَ الْخَیرُ فِی بُرَیر»؛من بریر، پسر خضیر هستم. من شیری هستم که شیران از غرش من میترسند. افرادی که اهل خیر هستند نیکوکاری ما را میدانند. من شما را با شمشیر میزنم و ضرری نمیبینم. کار خیر بریر اینگونه است!
بر اساس برخی گزارشها وی حدود سی نفر از افراد سپاه عمر بن سعد را کشت. در این درگیریها یزید بن معقل (که با او مباهله کرده بود) ضربهای بر بریر بن خضیر زد؛ اما ضربه اش مؤثر نبود. اما بریر با ضربت شمشیر خود، وی را به هلاکت رساند. سپس رضی بن منقذ عبدی بر بریر حمله کرد. در حین درگیری آنها، کعب بن جابر ازدی بر بریر حمله کرد و نیزهای از پشت بر او زد، سپس وی را با ضربت شمشیری به شهادت رساند.
بعد از پایان جنگ، وقتی کعب بن جابر به منزل خود برگشت، همسرش به او گفت تو دشمن فرزند فاطمه (س) را یاری کردی و بریر، یکی از برترین قاریان قرآن را کشتی! من دیگر با تو سخن نخواهم گفت. البته بر اساس برخی از گزارشها شخصی به نام بحیر، ]یا بجیر بن اوس ضبی بریر را به شهادت رساند.
پسر عموی بحیر به او گفت: وای بر تو. تو بریر بن خضیر را کشتی. چگونه فردای قیامت خدای خود را ملاقات خواهی کرد؟! او پشیمان شد و اشعاری با این مضمون سرود:ای کاش من در رحم مادرم خون حیضی میبودم و در روز جنگ با حسین بن علی (ع) در میان قبرها بودم.ای وای بر من! من نزد خدای خود چه جوابی بگویم؟ چه حجت و دلیلی در روز وانفسا خواهم داشت.
در زیارتنامهی امام حسین (ع) در نیمه شعبان، اینگونه از بریر تجلیل شده است:
«السَّلَامُ عَلَی بُرَیرِ بْنِ خُضَیر»؛ سلام بر بریر بن خضیر.