زیسان: این روزها زمزمههایی درباره ساخت یک «اسپینآف» از سریال «پوست شیر» به گوش میرسد، علی سرتیپی گفته که احتمالا از اردیبهشت ماه کار کلید خواهد خورد، سریالی که محبوب بود و این مطلب هم درباره همین ماجرا است.
یک؛ پوست شیر راوی ماجرای گمشدن و سپس کشتهشدن ساحل است و این ماجرا را بهصورتِ موازی ازطریق نعیم و محب (شهاب حسینی) پیگیری میکند. دو مردی که یکی حالا و دیگری در گذشته دخترشان را از دست دادهاند. دو قربانی که هر یک بهگونهای بهدنبالِ انتقامگرفتناند. نعیم، برآمده از دل محلات پایینشهر و پرورشیافتهی فرهنگ الواتی، با کمک دوستش رضا و محب، افسر آگاهی و متناسب با شغلش، ازطریق قانون. سریال در روند جلو رفتن داستان خود، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند و میپروراند که آیا قانون برای یافتن و مجازاتِ جانیانی اینچنینی کافی است یا خیر؟ در بزنگاههایی، اینطور بهنظر میرسد که این نعیم و دارودستهی اوست که توانسته بر پلیس پیشی بگیرد و زودتر به اطلاعات یا سرنخهایی از ماجرا دست پیدا کند.
سریال، هم بهواسطهی داستانش و هم بهصورت خودآگاهانه یا ناآگاهانه و در برخی لحظات یا میزانسنهایش، وامدار یا یادآور بسیاری از فیلمها و سریالهای سینمای جهان و حتی ایران است.
دو؛ پوست شیر در دو فصل روایت شد، روند اتفاقات بسیار سریع است، ولی سریال از همین روند استفاده میکند تا زودتر داستانش را راه بیندازد و مخاطب را درگیر داستان خود بکند. داستانی که انصافا پرکشش است و نویسندگان هم بهخوبی پایان اپیزودها را سامان دادهاند تا کشش مخاطب برای قسمت بعدی افزون شود.
پوست شیر وامدار و یادآور فیلمهای زیادی در ژانر جنایی ـ معمایی است. شخصیت محب در این سریال ارجاعی به کاراکتر دیوید میلس (با بازی برد پیت) در فیلم هفت است؛ علیالخصوص با میزانسنی که از لحظهی ازدستدادن دختر محب نشان داده میشود.
سه؛ فصل اول پوست شیر شباهتهای ساختاری جالبی نیز با یکی از آثار کالت در این ژانر دارد: توئین پیکس (دیوید لینچ و مارک فراست). یک اینکه هر دو سریال با مرگ دختری جوان آغاز میشوند. مرگ/ربودهشدنی که در هر دو حالت به شنیعترین حالت ممکن رخ داده است.
از طرفی میتوان گفت منصور نیز کپی ضعیفی از شخصیت جوکر است. این مسئله را علیالخصوص در قسمت پایانی میتوان دید و زمانیکه منصور، بعد از ضربهزدن به نعیم در حمام زندان، آنطور میخندد و بچهگانه پا به زمین میکوبد
شباهتهای آشکاری نیز با پیرپسر (پارک چان ووک، ۲۰۰۳) وجود دارد. در هر دو فیلم، کاراکتر اصلی بعد از ۱۵ سال از زندان آزاد میشود. در هر دو، دخترِ کاراکتر است که این میان تقاص پس میدهد و در هر دو، کسی که همهچیز را چیده تا انتقام بگیرد بهخاطر ازدستدادن یکی از اعضای خانوادهاش است که این کار را میکند.
این همه صحنهی گریهوزاری و قربانصدقه در پوست شیر واقعن به چه دردی میخورند؟ صحنههایی بیاندازه سانتیمانتال، با موسیقیای افراطی و بعضن در قالب اسلوموشن. ویدئوکلیپهایی که بهسبک بالیوود ناگهان سر از وسط ماجرا درمیآورند و فقط ذهن مخاطب را از اصل ماجرا پرت میکنند.
اینکه مژگان با چنین مشکلاتی دستبهگریبان است و اینهمه بدبختی دارد یا اینکه گذشتهی صدرا و ساحل چهگونه بوده است (غیر از آن ماجرای شبهخیانت) واقعن هیچ دردی از داستان اصلی دوا نمیکند و ربطی به آن ندارد. نمیتوان به این فکر نکرد که اگر مشکل صحنههای اضافی گریهوزاری و مسئلهی داستانهای فرعی زائد از سریال حذف میشد، احتمالن با سریالی ۱۶ قسمته طرف میبودیم.
* مهشید در این خصوص نوشت: چرا انقدر پیگیر دنباله سازی هستید ... آقا ما نمیخوایم... اینم مثل زخم کاری خراب کنید سریال جدید بسازید چه اصراریه آخه!
* ساسان هم گفت: ولموووون کنید با سریالهای زجر دهنده توووون به اندازه کافی واسه همون فصل اول زجرکش شدیم بسه دیگه.
* بهروز هم در نقد این اقدام سازندگان پوست شیر نوشت: تجربه نشون داده فصل جدید سریالها تنها حرفی ندارن بلکه گند زدن تو فصل گذشته و خاطرات خوبش هست.
* آرش نیز نوشته است: بجای این سریاله که سر و تهش یکی بود سریال جزیره یا چنتا دیگ ک نصفه نیمه موندن رو کامل کنید ممنون.
* محمد هم گفته است که ساخت پوست شیر مرور دوباره غم و اندوه بی پایان مردم ایران است.
* میترا هم واکنش نشان داد: فقط امیدوارم به سرنوشت سریال زخم کاری دچار نشود، چون فصل اول زخم کاری هر چقدر خوش ساخت و پرکشش. بود. فصل دوم آن خیلی مایوس کننده بود.
* مسعود هم از سازندگان این درخواست را مطرح کرد: با ما نکنید اینکارا رو. دیگه زندگی واقعیمون خودش تلخ و اشک آلود توان اشک ریختن پای فیلم رو نداریم.. چند تا طنز بسازید حداقل.
منبع: برترینها