شب هفتم ماه محرم را به نام حضرت علی اصغر (ع) نام نهادهاند. حضرت علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) و حضرت رباب (س) است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی ملعون به شهادت رسید.
لالا لالا گل پر پر من
لالا لالا علی اصغر من
تو آغوشم لالا کن
برا سقا دعا کن
که رفته برگرده
مشکاشو پر کردهای بمیرم مادر که رنگ و روت زرده
حلالم اگه آبی نیس
حلالم کن اگه بی شیرم
نگاهت میگه من تشنم
دارم میمیرم
لالا لالا گل پر پر من
لالا لالا علی اصغر من
لالا لالا گل تشنهی آب
لالا لالا روی نیزه به خواب
کجا رفتی عزیزم
چرا رفتی عزیزم
مگه نمیدونی من بی تو میمیرم
تا نفس اخر اروم نمیگیرم
دلم خوش بود که تو رو دارم
دلم خوش بود به صدای تو
چشام خیرست پای نیزه به چشمای تو
لالا لالا گل پر پر من
لالا لالا علی اصغر من
حضرت علی اصغر
از روی دست من پر زدی اصغرم
مادرت منتظر مانده است در حرم
رنگ خون گرفته مویت وا شده ز هم گلویت
گر نشد تو را دهم اب اشک من چکیده رویتای آخرین یار بابا
بزرگ انصار بابا
شدی علمدار بابا
علی علی لایی لایی
داغ تو بدترین مشکل قافلست
پاسخ گریه ام خنده حرملست
از حرارت تب تو شد ترک ترک لب تو
ناگهان سه شعبه امد بوسه زد به غبغب تو
سرت به یک مو شده بند
زدی به رویم تو لبخند
غمت دلم را ز جا کند
علی علی لایی لایی
پشت این خیمهها یک مزار میکنم
مادرت امده بر سرم میزنم
امده تو را ببیند طفل سر جدا ببیند
وای من اگر سرت را روی نیزهها ببیند
امان از این نیزه دارا شوند
اگر در بیابان به تربتب فاتحه خوان
علی علی لایی لایی
چرا به روی صورتم دوباره دس نمیکشی
نفس نمونده واسه من چرا نفس نمیکشی
نباشی کنارم عزیزم محاله یه لحظه بمونم
تو داری رو دستم میمیری چجوری لالایی بخونم
لالایی لالایی لالایی
رفتی و مادر تو بی طاقته
رفتی و رو دل خیمه داغته
رفتی و کفن تو قنداقته گریه کن
ببین یکی با تیر کمون کمین نشسته روبروت
خدا کنه نبنتت با اون سفیدی گلوت
شده هلهله توی میدون همین که سه شعبه رها شد
علی جون ندیده میدونم سرت از تن تو جدا شد
لالایی لالایی لالایی
وای من دل من از جا کنده شد
وای من همه لشکر خنده شد
وای من بابای تو شرمنده شد گریه کن
بابا برای دفن تو به پشت خیمه میرسه
واسه تن یه شیر خواره یه قبر کوچیکم بسه
اونا که به تو اب ندادن عزیزم الهی بمیرن
تو رو که گرفتن میترسم که گهوارت و هم بگیرن
لالایی لالایی لالایی
حضرت علی اصغر
لالایی گلم لالایی عزیز دلم
صدا هلهله میاد و میریزه دلم
بسه دیگه گریه رمق نداره صدات
اخه هیچ کسی دلش نمیسوزه برات
شاید بارون بیاد طاقت میاری
تو این غریبی من تنهام نزاری
لالایی گل پونه
کی دردم رو میدونه
یه چشمم برات اشکه
یه چشمم برات خونه
حسین جانم
اسیر خزون اسیر نامردی شدی
داری میری میدون ببین چه مردی شدی
میریزه روی صورت تو اشک رباب
شده آرزوهام برا تو نقش بر آب
باشه حواست به من از روی نیزه
تنها نمیزارمت حتی یه لحظه
لالایی گل لاله
من و گریه و ناله
خاطرات ما با هم
نشد حتی یک ساله
حسین جانم
برای دل من یه بار دیگه بخند
فقط روی نیزه علی چشاتو ببند
یادت باشه مادر به من نگفتی همین
یه وقت از رو نیزه با سنگ نیفتی زمین
میگن تو علقمه سقا شهید شد
دیدی امید دل ما نا امید شد
لالایی گل نازم
بیا دیدنم بازم
دوباره خودم واست
یه گهواره میسازم
اروم بگیرای پسرم داره میسوزه جیگرم
بابا رو خجالت نده نگاه نکن سمت حرم
چشما همه منتظرن تو رو به خیمه ببرن
خدایا با این بار امانت چه کنم
با این همه عرق خجالت چه کنم
کجایی یا زهرا تموم این صحرا از خون شده دریا
لالا علی لالا
با اون چشات چیزی بگو شش ماه پاره گلو
تو عشق پایان منی اخ که چه شیرین دهنی
واسه دل من میدونم تو دست و پا نمیزنی
تا چشمای مظلوم تو رو هم میذارم
از چشمام مثل گلوی تو خون میبارم
چشمای تو خوابه منم و جواب سوال ربابه
لالا علی لالا
لالا دردونه من بخواب گل پونه من
یادته لبخند میزدی روشن میشد خونه من
حالا با نسیمی سرت میفته رو شونه من
اتیش میگیره دل همه قافله رو
تا میشنون هلهلهای حرمله رو
رفتی غریبونه قنداقه پر خونه بابات پریشونه
حضرت علی اصغرای کودک شش ماههی
بی جرم و تقصیرمای طفل بی شیرم
بعد از تو مادر جان ز جان و
زندگی سیرمای طفل بی شیرم
مادر به قربان تو و
رخسار گلگونت
این حلق پر خونت
هم در کنار اصغرم، بنگر زمین گیرمای طفل بی شیرم
از ماتم بی شیری امای راحت جانم
در اه و افغانمای کودک شش ماهه و
مادر تو را با شیرهی جان پروریدم من
خیرت ندیدم من
رفتی و کردیای علی
جان از قمت سیرمای طفل بی شیرم
منبع: ایمنا