شب هفتم ماه محرم به نام یکی از فرزندان امام حسین (ع) نامگذاری شده است که روضههای بسیار غم انگیزی از وی خوانده میشود.
شب و روز هفتم ماه محرم:حضرت علی اصغر (ع)
در دهه محرم معمولاً شب و روز هفتم محرم به سوگواری برای علیاصغر اختصاص دارد. روضه علی اصغر از روضههای سوزناک واقعه عاشورا شناخته میشود و در برخی مناطق شیعیان در دهه محرم، تعزیه علیاصغر را به نمایش میگذارند؛ در این تعزیه گهوارهای را با پارچه سبز تزیین میکنند تا نماد شیرخوارگی و خردسالی او باشد. از این کودک با عنوانهای شیرخواره، شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع یاد میشود.
شب هفتم محرم به نام حضرت علی ااصغر نامیده شده تا شیعیان به جایگاه این شهید کوچک دشت کربلا پی ببرند. شهادت کودکی شیرخوار در حادثه کربلا، واقعهای انکارناپذیر و دردناک است که توسط بسیاری از مورخان بیان شده است. علیاصغر را باب الحوائج نیز میخوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است. مراسم همایش شیرخوارگان حسینی نیز هر ساله در اولین جمعه ماه محرم در بزرگداشت او برگزار میگردد.
علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است. رباب مادر حضرت سکینه (سلام الله علیهما) است و در مقاتل از بیتابی فراوان این همسر حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) بعد از واقعه کربلا و علاقه وافر حضرت امام حسین (علیه السّلام) به این بانو و دخترش حضرت سکینه (سلام الله علیهما) سخن رفته است.
امام حسین (ع) پس از بردن جسد قاسم پسر امام حسن (ع) کنار دیگر شهدا، جلوی خیمه نشست که عبدالله [علیاصغر]را نزدش آوردند و امام او را در دامن خویش نشاند. در این هنگام مردی از بنیاسد، تیری روانه کرد و او را ذبح نمود. امام دستش را [زیر گلوی طفل]گرفت و، چون پر از خون شد، آن را بر زمین ریخت و گفت: «پروردگارا! اگر یاری آسمان را از ما گرفتهای، پس آن را به صلاح ما قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.» سپس او را برد و کنار دیگر کشتگان گذاشت. (مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ ق، ج ۲، ص ۱۰۸.)
در شب هفتم امام حسین (ع) با عمر سعد ملاقات وگفتگو کردند.
خولی بن یزید اصبحی، چون عداوت شدیدی با امام حسین (ع) داشت ماجرا را به عبیدالله بن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامهای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.
در روز هفتم محرم عبدالله بن زیاد "نامه اى" به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش، و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد.
عمر بن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسى امام حسین (ع) و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین (ع) انجام شد.
در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید، به خدا سوگند که قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى.
امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگى بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.
حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى که بیمار بود، قسم به آن خدایى که جز او پروردگارى نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شکمش بالا میامد، و آن را بالا میاورد، و باز فریاد میزد: العطش! باز آب میخورد تا شکمش باد میکرد ولى سیراب نمىشد، و چنین بود تا جان داد.