الهام مصدقی راد در همشهری آنلاین نوشت: خرسها داغ بر دلش نشانده بودند. بارها و بارها شبانه به سراغ کندوهایش رفته بودند برای عسل. با فروش عسل، روزگار میگذراند و سرمایهاش همین کندوها بود. اما دوباره کندوهای نو، دوباره صبوری برای عسل ... و دوباره خرسهای گرسنه و کندوهای شکسته. تصمیم به انتقام گرفت. تلهای سیمی در مسیری که خرس میآمد گذاشت. صبح چند روز بعد، دست قطع شده و خونین خرس در تله جا مانده بود و حتما تا ساعتی بعد بدن بی جانش در جایی میان جنگل .... این تنها نمونهای از سرگذشت خرسهایی است که یا برای انتقام کشته میشوند یا برای منفعت مالی سودجویان، یا ترس و وحشت بومیان و ساکنان منطقه.
اما داستان همه خرسهایی که کشته میشوند فقط این نیست. بعضی خرسها شکار میشوند؛ یا گوشت شان علی رغم حرام بودن مصرف میشود که فروشندگانش معتقدند طبع گرمی دارد و برای بدن مفید است یا چربی ذخیره شده در بدنشان برداشته شده و با قیمتهای گزاف به فروش میرسد به این امید که درد مفاصل و انواع دردهای استخوانی را تسکین دهد. بازار داغی که بر پایه خرافات شکل گرفته و سالانه قبل از آغاز سرما و خواب زمستانی که خرسها پر خوراک و فربه میشوند، سودجویان را به فکر شکار میاندازد. برخی خریداران چربی خرس میگویند حدود ۱۰ سال قبل ظرف بسیار کوچک از روغن خرس، به اندازه همان قوطی فیلمهای دوربین عکاسی که در گذشته رایج بود، حدود ۲۰۰ هزار تومان و البته به صورت پنهانی و برای مشتریان خاص به فروش میرسید، اما حالا همان میزان روغن خرس، بیش از ۲ تا ۳ میلیون تومان قیمت دارد و برخی مشتریانشان از دیگر نقاط کشور و حتی خارج از مرزها حاضرند پول بسیاری برایش بپردازند.
البته در میان فروشهای حضوری و مجازی، روغنهایی متعلق به خرس و با قیمتهایی بسیار بسیار پایینتر هم به فروش میرسد با همان وعدههای تسکین و آرام سازی درد مفاصل و البته معده که به گفته فروشنده اش میتوان آن را بلعید تا درد دستگاه گوارش بهبود یابد. حتی به عنوان محافظ پوست در برابر سرما و بروز چین و چروک از آن یاد مِیکند و در توضیح خواص این روغن در صفحه اش با اشاره به وجود انواع ویتامینها، مواد معدنی، آهن، کلسیم، فسفر و ... در آن، نوشته است: «.. مکانیزمهای محافظتی را ایجاد کرده و مانع توسعه انواع بیماریها میشود و مقاومت بدن را به استرس و بارهای جسمی و روحی افزایش مِیدهد.».
محلیهای دوستدار محیط زیست و حیات وحش هم که حتی در گذشته چربی خرس را به قصد درمان دردهای استخوانی در اقلیم مرطوب شمال کشور استفاده کرده اند هم معتقدند دردی از آنها درمان نشده و فقط افسوس خرسهایی را میخورند که به هر دلیل جانشان گرفته شده است. دلیل دیگر شکار و کشته شدن خرس، موضوعات فرهنگی در میان برخی اقوام است. آنها از گذشتههای دور کشتن حیوانات وحشی بزرگ جثه را دلیلی بر قدرت و توانایی خود دانسته و خودشان را اینگونه به دیگران معرفی میکردند. عکسهای یادگاری شکارچیان در گذشته با شکار بی جان، برخاسته از همین نگاه است.
ارتفاعات شمالی البرز، از اصلیترین زیستگاههای خرس قهوهای در ایران است. خوراک اصلی خرسها میوه و گیاهانی است که در جنگل رشد میکند. اما میوههای جنگلی برای اهالی منطقه و گردشگران جذاب است. برخی بومیان با چیدن این میوهها مشتریهای زیادی دست و پا کرده اند و محصولات متنوعی، چون لواشک و رب میوه با عناوین جنگلی، طبیعی و ارگانیک به فروش میرسانند. برخی محلیها میگویند در سالهای اخیر فروش اینترنتی و مجازی این محصولات هم مزید بر علت شده و میوه چینی از درختان جنگلی افزایش یافته است. برخی به چیدن میوهها اکتفا نکرده و عسلهای طبیعی وحشی در دل جنگلها را هم برمیدارند.
عسلهایی که با قیمتهای گزاف میلیونی فروخته میشود. با این وجود دیگر چیزی برای خوراک خرس باقی نمیماند و گرسنگی، آنها را به پایین دست میکشاند؛ به محدوده سکونتی محلیها، به جایی که در سالهای اخیر به زیست گاه حیات وحش نزدیک و نزدیکتر شده است و محلیها یا از ترس و یا از روی انتقام و البته برای دفاع از دامهایشان، خرسها را میکشند. تا سال گذشته جریمه وارد آوردن تلفات به خرس ۷۵ میلیون تومان بود، البته اگر لاشهای به چشم میخورد و متخلفی شناسایی میشد؛ متخلفان، قاتلان خرسها، انتقام گیرندگان از خرسها، وحشت کنندگان از خرسها یا هرآنچه اسمشان باشد، لاشه و ردی از خرس باقی نمیگذارند. پیکر بی جان خرس یا دفن میشود یا سوزانده. برخی دیگر از محلیها، آنها که عاشق طبیعت و حیات وحشند، اما یا محصولات خانگی شان را به فروش میرسانند یا از راه اقامت گاههای هر چند کوچک بوم گردی روزگار میگذرانند تا آسیبی به طبیعت و جاندارانش وارد نشود.
باقر نظامی، متخصص حیات وحش و عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست: حضور خرس در ۲۱ استان کشور ثبت شده، اما این حضور در همه این مناطق دائمی نیست. بیشترین جمعیت خرس در مازندران، گلستان و فارس وجود دارد، اما پراکندگی شان در تمام البرز و زاگرس دیده میشود. خرسها همه چیز خوار هستند، گیاهان، میوهها، جانوران، حشراتی مانند مورچه و ملخ و...، اما حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد خوراکشان گیاهان است. خرسها در شرایط عادی سرعتشان ۵۰ کیلومتر در ساعت است، اما نسبت به دیگر حیوانات مانند کل و بز و قوچ و میش، سرعت پایینی داشته و حیوانات چابکی برای شکار نیستند به همین دلیل از لاشه دیگر حیوانات هم تغذیه میکنند.
فرایند هضم لاشه برای خرس، بسیار راحتتر از هضم گوشت تازه است. خرسها از جمله گونههای جانوری هستند که از آنها با عنوان umbrella یا چتر یاد میشود چراکه اگر خرس را حفظ کنیم، به دلیل تنوع غذایی اش گونههای متعددی از گیاهان همچون درخت بلوط، پستانداران وحشی همچون مرال، قوچ و میش وحتی جوندگان و حشراتی مانند ملخ و مورچه را نیز باید حفظ کرد. در کشور ما ۱۰ گونه جانوری دارای برنامه حفاظت هستند که خرس یکی از آنهاست. هرچند که گستره محیط زیست و مناطق حفاظت شده همخوانی و تناسبی با نیروهای محیط بان ندارد و حتی تعداد پستانداران یک دهم مجموع ۲ میلیون اسلحه شکاری مجاز و غیر مجاز در کشور است. سرشماری روشنی از تعداد خرسها نمیتوان داشت؛ این گونه همانند پلنگ از جمله گونههای گوشت خوار و مخفی کار است که زندگی انفرادی دارد، شبها فعال است و هم از دید دشمن مخفی میشود و هم دید طعمه اش. به کمک دوربینهای تلهای و گردنبندهای رادیویی نیز برآوردی از تعداد این گونهها میتوان انجام داد، اما ما به دلیل هزینههای بالای این تجهیزات، فاقد این امکانات هستیم.
حتی آمار دقیقی از خرسهای شکار شده نمیتوان به دست آورد چراکه شکارچیان لاشه حیوان را دفن کرده یا میسوزانند. بر خلاف سم دارها، تمام غذایی که خرس یا گراز میخورند هضم و جذب نمیشود. بخشی شان جذب بدن شده و بقیه در قالب مدفوع دفع میشوند. به همین دلیل مدفوع خرسها کود طبیعی پرفایدهای برای طبیعت است. حتی دانه برخی گیاهان تا از معده پستانداران عبور نکند، رشد نمیکند. اسید معده حیوان روی دانه اثر گذاشته و وقتی با مدفوع حیوان همراه میشود به خوبی رشد میکند. این موضوع به رشد پوشش گیاهی کمک بسیاری میکند. خرسها بینایی ضعیفی دارند و به حس بویایی و اندکی هم به شنوایی خود وابسته هستند. به همین دلیل در طبیعت غافلگیر میشوند و وقتی یکباره با انسان مواجه مِی شوند حمله میکنند.
خرس مادر که توله هایش همراه او هستند حتی اگر مورد حمله قرار نگیرد، از خطرناکترین گونههای جانوری زمین است. خرسها وقتی لاشهای را پیدا کرده و آن را تصاحب کنند هم بسیار خطرناک میشوند. در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و جنوب کرمان نیز خرس سیاه وجود دارد. خرسهای سیاه، جثه کوچکتر و جمعیت کمتری دارند. در مقایسه با خرسهای قهوهای تهاجمیتر هستند و غالبا از دانه ها، آجیلها، خرما و ... تغذیه میکنند. این خرس هم برای به دست آوردن چربی اش شکار میشود. اما آسیب رساندن به باغات، نخلستانهای خرما و دامهای دامداران که در این مناطق تعداد دامها نیز کم است، از جمله دلایل تعارض میان انسان و خرس سیاه و از دلایل تلف شدن خرس توسط انسان است.