کیانا تصدیقمقدم در روزنامه فرهیختگان نوشت: «کیپاپها» در یک همزیستی مسالمتآمیز با دنیای رسانه توانستند به بازدیدهای میلیاردی در شبکههای اجتماعی برسند و طرفداران زیادی هم در نقاط مختلف جهان دستوپا کنند. این موسیقی و گروههای مختلفش بین نوجوانهای ایران طرفدار کم ندارد.
ریتم آهنگهایی که توسط خوانندههای کیپاپ خوانده میشوند غالبا تند و شاد است و در آنها میتوان موسیقی ملل مختلف را جستوجو کرد. خوانش گروهی آهنگها و شنیدن آواهای گوناگون در یک ترانه واحد از دیگر دلایل محبوبیت گروههای کیپاپ است، چون گوش خواننده به یک صدا عادت نمیکند و همزمان میتواند چند سبک موسیقی را با چند زبان مختلف بشنود.
از طرف دیگر اجرای گروههای کیپاپ همراه با حرکتهای نمایشی هماهنگ و رقص طراحی شده و ناخودآگاه باعث جذب نوجوانان و جوانان میشود. نکته دیگر اینکه گروههای کیپاپ با طراحی لباسهای رنگی و صحنههای اجرایشان که عمدتا تحت تاثیر تقلید فرهنگی از آمریکاست، محبوبیتشان را در کشورهای غربی حفظ میکنند. همه این ویژگیهای ظاهری و محتوایی که این آثار دارند موجب افزایش تعداد مخاطبان موسیقی کیپاپ در بین جوانان و نوجوانان در کشورهای مختلف ازجمله ایران میشود.
محمدجواد بادینفکر، پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگ و رسانه دلایلی را برای انتخاب موسیقی کیپاپ مطرح کرده و گفته: «جامعه ایران برای نوجوانان و جوانان شبیه یک فضای بسته و ناامیدانه و تا حدودی سیاه است که در آن امید به آینده ندارد یا حداقل اینکه آینده برای او مبهم است. یکی از ویژگیهای سن نوجوانی این است که فضای روانی که در آن آینده تیره و تاریک است را نمیتواند تحمل کند و همیشه دنبال ایجاد دلخوشی برای آینده است.
طبق مصاحبههایی که داشتم، عده زیادی از طرفداران کیپاپ آن رهایی را که میخواهند در ایران ببینند در کره میبینند، یعنی کره میتواند نقطه رهایی را در ذهن آنها بسازد. زمانی که هندزفری در گوش خود میگذارند یا ویدئوکلیپ را نگاه میکنند، برای یک ساعت یا دقایقی یا چند ساعت همه فضای ایران و فیزیک و جغرافیای ایران را زیرپا میگذارند. آنها این فضا را ترک میکنند و وارد فضای ذهنی دیگری میشوند که آن فضا را در کره برایشان ساختند.
فضایی که میتوانند در آن بجنگند و به موفقیت برسند و عشق داشته باشند و... اینکه نوجوانهایمان را مواخذه کنیم که چرا پاپ سنتی یا رپ ایرانی را گوش نمیدهید درست نیست. بین اینها تمایزاتی وجود دارد. به نظر من این نوجوانها در هیچیک از این فرمهایی که در ایران است رهایی را نمیبینند. اگر بخواهید به عشق برسید با پاپ ایرانی نهایتا شکست عشقی میخورید.
اگر میخواهید به موفقیت در زندگی برسید با کدامیک از موسیقیهای پاپ ایرانی میتوانید به موفقیت برسید؟ چه کسی میتواند ادعا کند من به موفقیت رسیدم، چون هر روز سیروان خسروی گوش کردم؟ ولی طرفداران موسیقی کیپاپ میتوانند چنین ادعایی کنند که با گوش کردن کیپاپ توانستم در درس خود و در سختیهای کار موفق شوم. عدهای از اساتید با انتقاد از این موسیقی میگویند این مخدری برای ذهن نوجوانان است؛ به نظر من این تحلیل کافی و کامل نیست.»
افزایش ضریب نفوذ کیپاپ بین نوجوانهای ایرانی از دو جهت قابل بحث است. یکی با منظری تهدیدمحور که نسبت به فرآیند نفوذ و تاثیر آن بر اندیشه و هویت نوجوان ایرانی هشدار میدهد و دیگری از منظری موشکافانه و پژوهشمحور نسبت به این پدیده که چگونه و با چه سازوکاری این محتوای موسیقایی توانسته تا فواصلی دور از منشأ تولید، انتشار و انتقال یابد.
اینکه بخشی از کارشناسان حوزه فرهنگ نسبت به تاثیر این محتوای شنیداری بر شکلگیری هویت نوجوانان هشدار میدهند، موضوعی قابل بحث است. نوجوانان و جوانانی که در معرض این موسیقی قرار دارند به مرور زمان، با هویت تازهای از فرهنگی بیگانه مواجه میشوند که متفاوت از شرایط زیستی خودشان است. از نوع پوشش گرفته تا مدل موها و ارتباطات اجتماعی که دارند همگی تحت تاثیر رهبران گروههای کیپاپ قرار میگیرد که به نوعی متفاوت از فرهنگ ایرانی است. برخی از کارشناسان از منظر دیگری هم به این پدیده نگاه کردند و معتقدند که این تاثیرات عمدتا منفی نیست. کرهایها تلاش دارند تا با محصولات فرهنگی خود با مردم جهان وارد گفتگو شوند. وقتی فرهنگی وارد گفتگو با فرهنگ دیگری میشود، هم عناصر مثبتی دارد که به آن فرهنگ نزدیک است و هم عناصر منفی دارد که به آن فرهنگ نمیخورد. در این موقعیت، موسیقی کیپاپ تلاش کرده که با رعایت مسائل اخلاقی کمترین حساسیت را در بین طرفداران آسیاییاش ایجاد کند. البته نمیتوان گفت این گروهها هنجارشکنی ندارند ولی اندازه هنجارشکنیاش نسبت به موسیقیهای اروپایی و آمریکایی کمتر است.
حسین حقپناه، جامعهشناس درباره دلیل نگرانی مسئولان و خانوادهها نسبت به علاقه نوجوانان به این گروههای موسیقی میگوید: «ماجرا از اینجا شروع میشود که ورود کیپاپ به خانوادهها همراه با تغییرات ناگهانی در سبک زندگی نوجوانان همراه است، یعنی خیلی سریع شاهد این هستیم که ظاهر بچهها عوض میشود و پوشش آنها شبیه به اعضای این گروهها میشود. برای مثال لباسهای مشکی میپوشند یا علائم خاصی را روی لباسها و کیفهایشان استفاده میکنند یا مدل موها مخصوصا در دخترخانمها سریع عوض میشود و این موضوع نگرانکننده است.
این سبک از طرفداری تفاوت دارد با آنکه نوجوان یک فیلم هالیوودی ببیند یا ابرقهرمان آمریکایی را دوست داشته باشد.» او همچنین درباره فرهنگ هواداری کرهای میگوید: «اثرات هواداری و فرهنگ هواداری کرهای خود را در سبک زندگی نمایان و نوعی از هواداری دوآتشه را ایجاد میکند که همراه با هواداری مجازی، توییت زدن، تبلیغ کردن برای چهره یا گروه مورد علاقه خود و چیزهایی شبیه به این است. مجموعه این اتفاقات باعث میشود که خانوادهها و مسئولان فرهنگی نگران شوند.
این نگرانی را نباید خیلی بیفایده دید یا از سر بیعقلی و نادانی دانست، چون این شواهد و عوارضی را دارد که نگرانکننده است. ضمن اینکه اساسا ورود موج کرهای، چون با مختصات فرهنگی کشور ما مخصوصا در ظاهر تعارضات جدی داشت با یکسری شایعهها، اغراقها و بازنماییها همراه شد. مهمترین آن بحث همجنسگرایی است که اعلام شد افرادی که در این گروههای موسیقی کرهای هستند همجنسگرا هستند و این موضوع را ترویج میکنند.
واقعیت ماجرا این است که در خود این فیلمها و موسیقیها به ندرت این موضوع رخ میدهد و اتفاقا خیلی مواقع ترویج فرهنگ خانوادهمحوری و احترام به بزرگتر و خانواده در فضای کرهای جدی است. اما به دلیل ظاهر این گروههای کرهای و آرایشهایی که دارند خیلی مواقع گمراهکننده و با فضای فرهنگی کشور ما متفاوت است و حتی گاهی مواقع تشخیص دختر و پسر از هم در این گروههای موسیقی ناممکن است. پس یک دلیل دیگر نگرانیها به این گروهها، حواشی است که موج موسیقی کرهای به ایران وارد کرده است.»
جایگزین ایرانی؛ راهحل مقابله با نفوذ کیپاپ؟
دستگاههای فرهنگی نسبت به موسیقی کیپاپ دو نگاه دارند. یکی اینکه باید اینگونه از موسیقی را بپذیریم، چون نوجوانان و جوانان آن را دوست دارند یا اینکه همچنان این موج کرهای را تهدید میدانند. البته در این میان نگاه سومی هم وجود دارد که معتقد است میتوانیم از ویژگیهای رشد صنعت موسیقی کیپاپ استفاده کنیم و ببینیم نوجوان ایرانی چرا سراغ این سبک از موسیقی میرود.
حقپناه درباره این موضوع میگوید: «یکی از مشکلات ما این است که میخواهیم در لحظه این سبک از موسیقی را از نوجوان بگیریم و فکر میکنیم اگر به جای موسیقی کرهای، موسیقی ایرانی مدرن در اختیارش قرار دهیم، او موسیقی کرهای را رها میکند و مشکل هویتی نوجوان حل میشود. بههیچعنوان اینطور نیست. مساله این است آن چیزی که باید در نوجوان تقویت شود، تفکر نقاد و توجه به سایر ویژگیهای هویتی است و نهفقط موسیقی و سینما. چیزهایی مثل خانواده، قومیت، سایر دستاوردها و مهارتهایی که دارد و اینها کارهایی است که یک شب و با یک جایگزین موسیقیایی شدنی نیست.
جنس اینها تربیت و رشد است و عاملیت و کنشگری جدی عاملان تربیتی مثل معلمها، مادرها و پدرها و البته مسئولان فرهنگی را میطلبد، فلذا اگر فکر کنیم که به جای کیپاپ، علیرضا قربانی یا حتی ماکانبند بدهیم نوجوانان گوش کنند و مشکل آنها حل میشود، سخت در اشتباه هستیم، چون او فقط از یک کنشگری رسانهای به یک کنشگری رسانهای دیگر منتقل شده است و کماکان میتواند هویت دگم و بیپشتوانه خود را داشته باشد ولو جذب خوانندهای شود که آن خواننده اندکی از نظر ظاهر و فرهنگی نزدیکتر به فرهنگ ما باشد.»
یکی از دغدغههایی که همیشه بین جامعه هنری به خصوص مدیران فرهنگی ایران مطرح بوده موضوع افزایش نفوذ فرهنگی فراتر از مرز است؛ اما نفوذ موسیقی کیپاپ در کشورهای مختلف را شاید بتوان به عنوان یک نمونه موفق یاد کرد که به سرعت محبوبیت پیدا کرد و کشورهای مختلف سعی در تقلید آن داشتند. حقپناه درباره اینکه آیا میتوان از این ظرفیت استفاده کرد و موسیقی پاپ اسلامی را ساخت میگوید: «وقتی از نفوذ فرهنگ رسانهای کره حرف میزنیم منظورمان ۲۰ و چند سال برنامهریزی مداوم و مستمر و پرهزینه است که توسط حداقل دو دولت کاملا متفاوت در کره جنوبی اتفاق افتاده و رخ داده و اولویت اول این دو دولت فرهنگ بوده است، چیزی که هر دو رئیسجمهور بارها اعلام کردند.
پس نشاندهنده این است که برنامهریزی جدی وجود داشته و با تغییر روسای جمهور و وزرا و مسئولان نیز در اصل این ماجرا تغییری رخ نداده و نوع برنامهریزی، استمرار و مداومت و آزمون و خطاها قابل الگوگیری برای مدیران فرهنگی کشور است.» او البته به این موضوع هم اشاره میکند که دلایلی هم وجود دارد که سبک موسیقی کیپاپ قابل الگوبرداری نیست. یکی از مهمترین این دلایل الگوبرداری بی چون و چرا از فرهنگ غرب است. حقپناه در اینباره میگوید: «از طرفی میتوان گفت این سبک از موسیقی قابل الگوبرداری نیست، چون یکی از کارهایی که فضای مدیریت فرهنگی در کره انجام داده پذیرش بی، چون و چرای فرهنگ غربی و الگوگیری از آن است.
در کنار و حاشیه آن به عنوان دورچین فرهنگ کرهای، آشپزی و برخی از سنتها را نگه داشته است. یعنی اساسا فرهنگ کرهای برای جهانی کردن موسیقی سینمای خود از هالیوود و از فضای صنعت موسیقی آمریکا وام گرفته است. هم مشاورانی از آن فضا داشته و هم سعی کرده عینا تجربههای آنها را کپی و به تدریج بومیسازی کند. آن قسمتی که نمیتوانیم چشمبسته قبول کنیم این است که اینها با خود عوارضی داشته است.
به طور خاص غربی شدن سبک زندگی نسل جدید کره، توجه بیش از اندازه و افراطی به کلیشه بدن و صنعت جراحیهای زیبایی و لوازم آرایشی در کره، کاهش محسوس اعتماد به نفس و عزت نفس که در آمارهای جهانی موجود است که کرهایها از این جهت پایین هستند و دیگر موارد را باید با نگاه منتقدانه نگاه کرد ولی اصل ماجرا استمرار و تداوم، اجازه آزمون و خطا و... است. از طرفی دیگر یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد تداوم مالی است و اینکه اساسا دولت کره اولویت خود را در فرهنگ، موسیقی و سینما گذاشته و این چیزی فراتر از شعار است.»
وقتی صحبت از بومیسازی موسیقی کیپاپ میشود نکته دیگری مورد توجه قرار میگیرد آن هم اینکه تربیت این گروهها در کره جنوبی دقیقا همان پرورش سلبریتی است که در ادامه چیزی فراتر از یک گروه طرفدار را به همراه دارد. در ایران هم این پروسه طرفدار خواننده یا بازیگر بودن تا حدودی شایع است. یکی از نمونههای اخیر آن مربوط به گروه ماکانبند است که اغلب طرفدارانش را نوجوانان تشکیل میدهند و بهاصطلاح فن پیج خوانندههای این گروه هستند.
حقپناه با اشاره به این سبک از طرفداری در ایران میگوید: «چند ماه پیش به پاتوق نوجوانانی سر زدم که هواداران گروه ماکانبند بودند. درواقع مواجهه مستقیم با بچههای بیتیاس فن ایرانی داشتم. خود آنها به گروه ماکانبند، بیتیاس ایران میگویند. باید بگویم که یکی از عوارض فرهنگ کرهای که نباید چشمبسته سراغ آن برویم سلبریتیزه شدن فرهنگ است و دقیقا این همان اتفاقی است که درباره آیدلهای کرهای میافتد و بچهها به شکل دیوانهواری رو به پرستش سلبریتی میآورند. تقدیس و پرستش سلبریتی یکی از مسائل آسیبزا در فرهنگ شهرت است که به نحوی فرد به سلبریتی علاقهمند میشود که نمیتواند هیچ نقطه کور و نقطه تاریکی در زندگی او ببیند و حتی توان شنوندگی و پذیرش انتقاد نسبت به سلبریتی موردعلاقه خود از دست میدهد.
اگر بخواهیم درباره ماجرای کرهای و پاپ به طور خاص صحبت کنیم مساله این است که در کشور خود بازتولید میکنیم ولی تا جایی که غیرسیاسی باشد برای ما اهمیتی ندارد درحالیکه نحوه تربیتی آن به شدت بیشتر از اثرات منفی سیاسی است. وقفه در هویتیابی نوجوانان و ایجاد یک نوع هویت دوگانه و هویت کوتهبینانه بدون جستوجوگری کافی و بدون پذیرش کافی یکی از مهمترین آسیبهایی است که این فضای علاقهمندی به سلبریتیها برای نسل جدید میآورد.»
بر اساس گزارش KOCCA در سال ۲۰۲۲، این سبک موسیقی با ۱۱۵ گروه فعال کیپاپ به صورت آنلاین، ۸۹ میلیون طرفدار «هالیو» در ۱۱۳ کشور جهان دارد. این نشاندهنده رشد و گسترش جهانی موسیقی پاپ کرهای در ۱۵ سال گذشته است. صنعت موسیقی کره در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال قبلش ۳۱.۷ درصد رشد کرد و درآمد صادرات موسیقی ۲۶.۲ درصد افزایش یافت.
متوسط هزینه ماهانه برای خرید محتوای کیپاپ از حدود ۷.۵۰ دلار به ۱۱ دلار برای هر نفر در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است، و نکته قابل تامل این پژوهش این است که بیشترین هزینه ماهانه مربوط به کشور امارات متحده عربی با ۳۶ دلار در ماه است.
بر اساس این پژوهش، درآمد سالانه HYBE (شرکتی که پشت برخی از محبوبترین گروههای کیپاپ قرار دارد) با ۴۱.۶ درصد افزایش در سال، به ۱.۷۷ تریلیون وون کره جنوبی یا ۱.۳۷ میلیارد دلار رسیده است. این نشاندهنده موفقیت مالی عظیمی برای این شرکت است، اما نکته جالب این است که عمده رشد اقتصادی که به دست آورده از سال ۲۰۱۶ بوده است که گروه «بیتیاس» شروع به محبوبیت کرد.
درآمد فروش شرکت HYBE از سال ۲۰۱۶، تا سال ۲۰۲۲، افزایش ۳۴۶۶ درصدی داشت و آن را به یکی از موفقترین شرکتهای سرگرمی در کره جنوبی تبدیل کرد. «بیتیاس» با فروش ۳۴ میلیون آلبوم عنوان پرفروشترین گروه کیپاپ در سال ۲۰۲۳ را از آن خود کرده است.
به منظور درک نفوذ و اثرگذاری صنعت کیپاپ در بین مخاطبان بینالمللی، به ویژه مخاطبان غربی، سراغ یک نظرسنجی دیگر رفتیم که توسط «Saanjana Rraman» در فوریه ۲۰۱۹ انجام شده است. این نظرسنجی از میان ۲۴۰ پاسخدهنده جمعآوری شده که ۱۴۰ نفر اهل ایالات متحده بودند و پس از آن، ۳۱ نفر از اروپا و ۲۸ نفر از کانادا پاسخگو بودند. پاسخدهندگان زن با مجموع ۹۴ درصد در اکثریت هستند و رده سنی عمدتا بین ۱۵ تا ۲۰ سال بودند. بخشی از این پژوهش آماری را در ادامه میخوانید.
بر اساس این نظرسنجی، گروه بیتیاس محبوبترین گروه کیپاپ است و برخلاف آنچه در اینترنت ترند است که نشان میدهد گروه بلک پینک همیشه با بیتیاس مسابقه میدهد تا رکورد سریعترین ویدئو برای رسیدن به میلیونها بازدید را شکست دهد، مشخص شد که مانستااکس و اکسو دومین گروه محبوب کیپاپ هستند و پس از آن بلک پینک قرار دارد.
حدود ۴۸ درصد از پاسخدهندگان موسیقی کیپاپ فکر نمیکنند که گوش دادن به این موسیقی وقتگیر است. البته ۳۵ درصد از پاسخدهندگان هم معتقدند کیپاپ وقت گیر است. ۴۴ درصد از این افراد بین ۲ تا ۴ ساعت و ۴۱ درصد دیگر ۵ ساعت یا بیشتر زمان برای گوش دادن این موسیقی در روز وقت میگذارند.
هفته گذشته خبر حضور خواننده معروف یکی از گروههای کیپاپ در ایران مورد توجه مخاطبان این سبک از موسیقی قرار گرفت. نام او «کیم جای» بوده، اما چند سالی است که پس از مسلمان شدنش با نام داوود کیم شناخته میشود. حالا او به تهران آمده تا برای ماه رمضان در برنامه قرآنی «محفل» حضور پیدا کند. از چند منظر میتوان حضور داوود کیم در ایران با چند احتمال بررسی کرد.
اول اینکه بهواسطه نزدیکی این خواننده به احسان یاسین (خوانندهای که با شرکت در برنامه «عصر جدید» شناخته شد و آهنگهای عرفانی میخواند) احتمالا در ماهها و سالهای آینده شاهد کنسرت مشترک او در کشور خواهیم بود. به دلیل اینکه این دو خواننده سه سال پیش یک اثر مشترک داشتند و در یوتیوب منتشر شده است، احتمال برگزاری کنسرت مشترک قوت میگیرد. حضور داوود کیم در برنامه محفل یک احتمال دیگر هم دارد به این معنا که فقط به عنوان یک تازهمسلمانشده به این برنامه دعوت شده است. البته این احتمال ضعیفی است، چون تازهمسلمانشدههای زیادی با ملیتهای دیگر داریم و اینکه یک یوتیوبر کرهای به چنین برنامهای دعوت شده خودش محل سوال است که آیا رویکرد مدیران فرهنگی و مشخصا مدیران تلویزیون به صنعت فرهنگ کره تغییر کرده است؟ میتوانیم بگوییم که این سرآغاز رواداری مدیران فرهنگی برای پذیرش جنس جدیدی از موسیقی است که هم مورد اقبال نوجوانهای ایران است و هم اینکه از کشور کره به ایران صادر شده است. اگر اینگونه باشد، پس میتوان نتیجه گرفت که جریانی در حال تقویت داوود کیم برای تبدیل کردنش به عنوان اولین خواننده کرهای در پاپ اسلامی است؟
حقپناه هم معتقد است حضور این خواننده در ایران میتواند پیامدهای خوبی هم داشته باشد. او میگوید: «حضور داوود کیم در ایران اگر باعث شود نگاه مسئولان فرهنگی و خانوادهها به موسیقی و فضای کرهای از این حالت یکسویه منفی خارج شود حتما خوب است. یعنی ببینند کرهایها خیلی آدمهای بیاخلاق و نامسلمان نیستند.»
این جامعهشناس همچنین در رابطه با اتفاقی که باید بعد از حضور این خواننده توسط مسئولان فرهنگی بیفتد، گفت: «من فکر میکنم اصل اتفاقی که باید بیفتد درباره این شخص نیست، بلکه رویکرد ما اساسا نه به شرق بلکه به غرب هم باید این باشد که در مقابل این تبادلات فرهنگی رویکرد فعالانه داشته باشیم. صرفا با بستن درها هیچ چیزی حل نمیشود. در حالی که تبادل فرهنگی را در دستور کار قرار دهیم میتوانیم به کارهای ترکیبی هم برسیم. به یاد داشته باشید در برنامه عصر جدید گروهی آمدند که کیپاپ را با موسیقی ایرانی و عناصر ایرانی تلفیق کنند و آن شروع خوبی بود تا از این جنس تبادلات فرهنگی و اتفاقات رخ دهد.»
بیتیاس (BTS)
گروههای کیپاپ بهواسطه عملکردشان چه از لحاظ صوتی و چه از لحاظ تصویری توجه نوجوانان و جوانان را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. این گروهها به نسبت میزان طرفدار دستهبندی میشوند. اولین گروهی که در کیپاپ به شهرت رسید «بیتیاس» نام داشت. اعضای بیتیاس علاوهبر جذابیت بصری به محتوای موسیقی هم توجه میکردند. اما درنهایت سه دلیل عمده وجود داشت که باعث بیشتر دیده شدن این گروه نسبت به مابقی گروههای کیپاپ میشد.
اولین نکته این بود که اعضای گروه بیتیاس سالهای اولیه شکلگیری گروه، یعنی از ۲۰۱۳ که اولین آلبومش را با نام «زیادی خفن برای مدرسه» ساختند تا سال ۲۰۱۶ که مجموع چندقسمتی «زیباترین لحظ زندگی» را منتشر کردند و درنهایت منجر به تشکیل گروهشان شد، هیچوقت از ارتباط با طرفدارانشان در شبکههای اجتماعی طفره نرفتند.
اکثر گروههای کیپاپ از طریق درگاههای رسمی با طرفدارانشان در ارتباط هستند، اما در استفاده از شبکههای اجتماعی بسیار احتیاط به خرج میدهند و چندان دلشان نمیخواهد دنبالکنندگانشان را تشویق به پیگیری و سرککشیدن کنند. اما ارتباط بیتیاس با طرفدارانش همیشه بهصورت مستمر بوده است، ارتباطی که از همان بدو تشکیل گروه آغاز شد و شاید دلیلش این بود که اعضای گروه در ابتدا خیلی شناختهشده نبودند.
طرفداران جوان میتوانستند از طریق عکسها و موسیقیهای منتشر شده با ستارههای بیتیاس ارتباط برقرار کنند. همین امر شرایطی را برای طرفداران «آرمی» فراهم کرده بود. آرمی به معنای همان ارتش است و رابطه طرفداران با اعضای این گروه موسیقی، دقیقا شبیه به اسمی است که برایشان انتخاب شده است. سربازان این ارتش موسیقی در فضای مجازی با یکدیگر در ارتباط هستند و آیدلهای مورد علاقهشان را حمایت ویژه میکنند.
این افراد که از طریق فضای مجازی با یکدیگر آشنا میشوند خودشان را یک خانواده میدانند که یک هدف مشترک دارند آن هم دوست داشتن هنرمندان گروهها موسیقیشان است. یکی از کارهایی که لشکر مجازی علاقهمند به کیپاپ انجام میدهند آن است که متن ترانههای این گروهها را در اینترنت به زبانهای مختلف ترجمه کنند و به دنبال آن هستند که میزان محبوبیت این گروه را در دنیا بیشتر کنند.
دلیل دوم محبوبیت این گروه این است که بیتیاس در ابتدا خودش را گروه هیپهاپ معرفی کرد. اگرچه هیپهاپ همواره در ۲۰ سال اخیر ژانری جدانشدنی از کیپاپ بوده، اما هیچکدام از گروههای پسرانه کرهای، بهاندازه سالهای آغاز به کار بیتیاس، پذیرای این ژانر مربوط به آمریکاییهای آفریقاییتبار نبودند. بیتیاس از هیپهاپ نهتنها بهعنوان یک سبک یا روش طراحی رقص، بلکه بهعنوان درونمایه «روایت داستانهایی درباره حس بازندهبودن» استفاده کردند.
هر هفت عضو بیتیاس از روستاهای کره و تقریبا تمام آنها از خانوادههای طبقه کارگر بودند. چند آلبوم اول آنها، اگرچه در داخل کشور از نظر تجاری شکست خورد، بلکه به ایجاد پایگاه طرفداری قرص و محکمی در خارج از کره کمک کرد و باعث شد بیتیاس در نگاه طرفدارانش به گروه پسرانه کیپاپی تبدیل شود که داستانهایی را روایت میکند که خیلی از مخاطبان جوان میتوانند با آن همذاتپنداری کنند. این انرژی به بیتیاس کمک کرد پایگاه طرفداری محکمی برای خودش، بهویژه در میان طرفداران جوان آمریکایی و اروپایی بنا کند.
سومین دلیل برای متفاوتبودن بیتیاس این بود که اعضای این گروه داستان خودشان را روایت میکردند و معنای این حرف این است که آنها خودشان مجبور بودند آهنگهای خودشان را بنویسند. توانایی بالای ترانهسرایی و تهیهکنندگی اعضای بیتیاس، که درحقیقت با گذشت زمان حاصل شده است، مزیتی در موسیقی این گروه ایجاد کرده که درحالحاضر در هیچکدام از گروههای کیپاپ دیگر دیده نمیشود. دادههای داخل متن برگرفته از کتاب «قدرت نرم موج کرهای: انگل، بیتیاس و درام» به نقل از مجله ترجمان است.
البته گروههای کیپاپی معروف دیگری هم در کره هستند که بعد از بیتیاس بین مردم محبوبیت دارند. «بلکپینک»، «اکسو» و «مانستااکس» از جمله این گروهها هستند که در ادامه توضیح مختصری درباره آنها دادهایم.
اکسو (EXO)
این گروه ۹ نفره کیپاپ در سال ۲۰۱۲ اولین اجرای خود را با ۱۲ نفر شروع کرد که بعدا براساس زبانی که به آن تسلط داشتند، به دو زیرگروه «اکسومی» و «اکسوکی» تقسیم شدند. موسیقی آنها ژانرهایی مانند کیپاپ، پاپ، هیپهاپ و آراندبی (R&B) را در کنار ژانرهای موسیقی مانند دنسالکترونیک در خود جای داده است. «اکسو» موسیقی خود را به زبانهای کرهای، چینی و ژاپنی اجرا میکند.
این گروه بهصورت متوالی از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ بهعنوان یکی از پنج چهره تاثیرگذار در لیست سلبریتی قدرتمند کره توسط فوربز قرار گرفته است و از طرف رسانهها بهعنوان «پادشاهان کیپاپ» شناخته شدهاند. آنها اولین خوانندگانی بودند که تصویرشان روی برج خلیفه در دوبی نقش بست و اولین هنرمندان کیپاپ بودند که آهنگهایشان در فواره موزیکال دوبی پخش شد.
مانستااکس (MONSTA X)
این گروه در پی برگزاری مسابقه استعدادیابی تلویزیونی به نام No Mercy تشکیل شد که در آن کارآموزان برای اینکه عضوی از گروه جدید کمپانی استارشیپ باشند با یکدیگر به رقابت پرداختند و در آخر هفت عضو به مرحله فینال راه یافتند. اعضای «مانستااکس» از همان سالهای نخست شروع کار یعنی ۲۰۱۵ محبوبیت پیدا کرد و به تدریج در صدر لیست آلبوم جهانی بیلبورد قرار گرفتند و به صحنههای اجرای بینالمللی راه یافتند.
در سال ۲۰۱۸ مانستااکس آلبومهایی را منتشر کرد که موفقیت بیاندازه آنها و برد پیدرپی و اجرا در مراسمهای آمریکایی را بهدنبال داشت و بهعنوان اولین گروه در مراسم jingle ball همراه دیگر هنرمندان آمریکایی اجرا کردند.
بلکپینک (BLACKPINK)
این گروه از زمان آغاز به کار با آلبوم «Square One» در سال ۲۰۱۶، در صدر جدولهای داخلی و بینالمللی بوده و نامزد بیش از ۱۰۰ جایزه مهم شده است. «بلکپینک» تاکنون طرفداران زیادی در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای موسیقی به خود اختصاص داده است.
آنها در سپتامبر ۲۰۲۱ به هنرمند موسیقی، با بیشترین مشترک یوتیوب تبدیل شدند. همچنین اعضای گروه در اینستاگرام چهار نفر اول با بیشترین دنبالکننده در کره هستند. تعداد دنبالکنندگان اعضای این گروه بین ۷۵ میلیون تا ۱۰۱ میلیون است. دلیل اصلی معروفیت این گروه موضوع ترانههایشان بوده که در رابطه با عدموابستگی به افراد است.