زیسان؛ محسن فرجاد: بازگشت ترامپ به قدرت در آمریکا، این روزها به مسالهای غامض برای تمامی بازیگران در سطح بینالمللی تبدیل شده است. تفاوتی ندارد متحد آمریکا باشند یا دشمن این کشور؛ همه و همه به تکاپو افتاده که تکلیف خود را در وضعیت بازگشت احتمالی ترامپ به کاخ سفید روشن کنند. در این بین ایران نیز یکی از بازیگرانی است که شاید بیشترین نگرانی و دغدغه را نسبت به بازگشت ترامپ داشته باشد.
به گزارش «زیسان»، تمامی نظرسنجیها از احتمال پیروزی ترامپ بر بایدن در انتخابات ماه نوامبر سال جاری حکایت دارند. ترامپ نیز در کمپینهای انتخاباتی بیباکانه به همه میتازد و خط و نشان میکشد. حالا برای بسیاری از ایرانیان از عامه مردم گرفته تا متخصصان، پرسش مهم این است که در صورت بازگشت ترامپ به قدرت چه چیزی در انتظار ایران است؟ البته این مساله بیش از مردم به نظر میرسد در محافل رسمی سیاسی و دولتی نیز مورد بررسی است. در یادداشت حاضر برای پرداختن به این صورت مساله در ابتدا به اختصار مروری بر جایگاه ایران در جهان (ذهن) ترامپ از نظر میگذرد و در ادامه تاثیرات بازگشت ترامپ به قدرت بر ایران از نظر خواهد گذشت.
ترامپ بر خلاف بسیاری از سیاستمداران کلاسیک ذهنی پیچیده و سیاس ندارد. البته او از معادلات سیاسی و تئوریهای سیاسی نیز چندان سر در نمیآورد، اما او یک متخصص تمامعیار جذب آرای تودههای مردم است. به بیان رسمیتر او یک پوپولیست بیهمتا است. دیدگاه او به سیاست و مسائل جهانی به شدت تحت تاثیر دیدگاه ملیگرایانه و نگاه تاجر مسلکیاش است. جهان (ذهن) او نسبت به ایران نیز در همین چارچوب قابل تبیین است.
نخست؛ ترامپ نه تنها در مورد ایران، بلکه در باب کلیت خاورمیانه و جهان شرق شناخت چندانی ندارد. دیدگاه او در مورد ایران بسیار سادهلوحانه و تحت تاثیر مشاورانش است. او نه شناختی از ساختار قدرت در ایران دارد و نه موضعگیری فکری خاصی در مورد ایران دارد.
دوم؛ ترامپ به هیچ عنوان با ساختار سیاسی و نظام سیاسی حاکم بر ایران از نظر مدل حکمرانی زاویه ندارد. به روایت بهتر او اهمیتی به نظام سیاسی حاکم بر ایران از نظر دموکراتیک و غیردموکراتیک بودن نمیدهد. ترامپ تنها مشتاق است ایران بر خلاف دشمنی با آمریکا به پایگاهی برای سود بردن اقتصادی این کشور تبدیل شود.
سوم؛ از نگاه ترامپ خطر دستیابی ایران به بمب اتمی بسیار واقعی بوده و باید مانع رسیدن تهران به این هدف شد.
چهارم؛ در منظومه فکری ترامپ، ایران برای آمریکا یک رقیب قلدر است که باید در نهایت اقتدار آمریکا را بپذیرد؛ لذا او از تمامی ابزارهای اقتصادی و توان سیاسی آمریکا برای ورشکسته کردن ایران بهره میگیرد.
پنجم؛ در ناخودآگاه ذهن ترامپ ایران یک قدرت منطقهای بزرگ است. اخیرا نیز در انتقاد از بایدن اعلام کرده که ایران به قدرتی تازه در منطقه تبدیل شده است. او بر اساس منطق گانگستری خود نزدیکی و مذاکره با قدرتمندها را دوست دارد؛ بنابراین میل رئیس جمهور سابق آمریکا به مذاکره و توافق با ایران یک اصل انکارناپذیر است. همین عامل را میتوان ریشه ادعاهای مداوم او برای توافق سریع و ۲۴ ساعته با ایران دانست.
با آگاهی از نگاه و ذهنیت ترامپ نسبت به ایران همچنان پرسش جدی برای ما این است که اگر قدرت برنده انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر شود، برای ایران چه اتفاقی خواهد افتاد؟
۱- شوک بزرگ به بازارهای مالی: صرف خبر پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات میتواند یک شوک بزرگ اقتصادی به بازار مالی ایران باشد. در گذشته بازار مالی ایران به وضوح نشان داده به شدت از اخبار و تحولات سیاسی تاثیر میپذیرد. البته این شوک به هیچ عنوان مثبت نخواهد بود.
۲- افزایش فشارهای تحریمی علیه ایران: آنچنان که خود ترامپ نیز بارها تاکید کرده در صورت بازگشت به کاخ سفید حلقه محاصره علیه ایران را افزایش میدهد. هر چند در دولت بایدن تحریمهای یکجانبه علیه تهران لغو نشده، اما دموکراتها تساهلهایی در زمینه دور زدن تحریمها و فروش نفست داشتهاند که ترامپ نخواهد داشت. در نخستین گام به نظر میرسد ترامپ به سراغ سختگیری در زمینه فروش نفت ایران و بازگشت درآمدهای نفتی به تهران خواهد رفت.
۳- اختلال در مسیر همکاریهای میان ایران و روسیه: یکی از اولین ماموریتهای ترامپ پس از بازگشت احتمالی به کاخ سفید، رفتن به سراغ پرونده جنگ اوکراین و احتمال صلح کییف و مسکو با نظارت ترامپ است. این موضوع به هیچ عنوان خبر خوبی برای روابط اقتصادی و سیاسی ایران و روسیه نخواهد بود.
۴- دست به عصا شدن چین در مبادلات و مناسبات با ایران: بازگشت به جنگ تجاری تمامعیار با چین و اعلام فشار بر شرکتهای این کشور برای عدم معامله و همکاری با ایران دیگر موضع حتمی پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید است. این موضوع میتواند ضربهای بزرگ به اقتصاد ایران و همکاریهای دوجانبه تهران و پکن در زمینههای مختلف باشد.
۵- مسدود شدن دریچههای مبادله ارزی در منطقه: یکی از سیاستهای ترامپ که احتمالا بعد از بازگشت به کاخ سفید علیه ایران اعمال میشود، مسدودسازی دریچههای بازگشت ارز به ایران است. همانند گذشته ترامپ به سراغ امارات، بازار سلیمانیه و هرات خواهد رفت. این موضوع با توجه به کسری ۳.۷ میلیارد دلاری ارزی ایران، خبر خوبی برای کشور نیست.
۶- ناممکن شدن توافق و تنشزدایی ایران و آمریکا: دریچه گفتمانی و دکترین سیاست خارجی قلدرمابانه ترامپ به هیچ عنوان در سازگاری با سیاست خارجی ایران قرار ندارد. با وجود میل هیستریک ترامپ به مذاکره و توافق با ایران، در عرصه عمل امکان سازش میان طرفین بسیار سخت و حتی ناممکن به نظر میرسد.
۷- تضعیف روند تنشزدایی اعراب با ایران: با در نظر گرفتن امکان عدم توافق ایران و آمریکا پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، به احتمال زیاد او به سراغ بر هم زدن معادلات تنشزدایی آغاز شده میان اعراب و ایران خواهد رفت. بازگشت به سیاست ایجاد جبهه متحد عربی – عبری علیه ایران، رویکرد کلاسیک محتمل سیاست خاورمیانهای واشنگتن خواهد بود.
۸- چشمانداز مبهم برخوردهای نظامی میان ایران و آمریکا: ترامپ خط قرمزهای ویژه خود را دارد که مهمترین آنها کشته شدن نظامیان آمریکایی است. در صورت تکراری همانند حوادث حمله به پایگاه نظامی آمریکا در اردن توسط گروههای مقاومت عراقی به نظر میرسد وضعیتی مبهم در باب برخوردهای نظامی دو کشور برقرار خواهد شد. ترامپ جنگ طلب نیست، اما یک رخداد ناخواسته میتواند واکنش شدید و هیستریک او را در پی داشته باشد.
۹- آینده پر ابهام پرونده هستهای ایران: در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید باید برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را برای همیشه به فراموشی سپرد. فراتر از این موضوع آینده پرونده هستهای ایران پر چالش و ابهامتر نیز خواهد شد.
۱۰- کشمکش سازنده بر مدار دوری از جنگ: تمامی فاکتورها از افزایش و گسترش تنشها میان واشنگتن و تهران بعد از بازگشت احتمالی ترامپ به کاخ سفید حکایت دارند، اما نباید فراموش کرد در درون این کشمکشها یک صلح سازنده بر مدار دوری از جنگ بزرگ حکمفرما میشود. ترامپ با وجود تمامی خصایص قلدرانه خود، یک شخصیت به شدت جنگگریز است. او تنها زمانی جنگ را منطقی میداند که آمریکا در آن هزینه مالی نداشته باشد و سود کند.
ترامپ از مخالفان سرسخت استفاده از ارابه نظامی آمریکا برای گسترش قدرت در مناطق مختلف جهان است. او بر خلاف نئومحافظهکاران هیچ ایدهای برای ترویج دموکراسی یا ارزشهای آمریکایی در جهان ندارد. بر خلاف دموکراتهای نیز ایده اتحاد و مفاهمه بینالمللی تحت رهبری آمریکا نیز باور ندارد. ایده اصلی او آمریکا و آمریکا است. ترامپ در گذشته به شدت مخالف جنگ عراق و افغانستان بوده و خواهان به حداقل رساندن هزینههای نظامی آمریکا نیز است. او از ورود به جنگهای پرهزنیه با آینده نامعلوم به شدت بیزار است.