عکس‌های سیاه دختر مدرسه‌ای در دستان پسر شرور!

عکس‌های سیاه دختر مدرسه‌ای در دستان پسر شرور!
حالا که فهمیده‌ام اینگونه روابط خیابانی فرجام تلخی دارد و نمی‌خواهم دیگر به این ارتباط غیراخلاقی ادامه بدهم، تهدیدم می‌کند که تصاویرم را برای پدرم می‌فرستد و من هم از رسوایی و آبروریزی می‌ترسم چراکه پدرم موقعیت اجتماعی بالایی دارد.
کد خبر: ۵۶۹۲
|
۱۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۹

دختر نوجوانی با مراجعه به پلیس از پسری شکایت کرد که او را با عکس‌هایی تهدید می‌کرد که پنهانی از او گرفته بود.

به گزارش خراسان، دختر ۱۶ ساله ‎ای که که در کلاس نهم دبیرستان تحصیل می‌کرد و مدعی بود از این همه اشتباه در زندگی خسته شده و می‎خواهد با فراموش کردن گذشته مسیر درست زندگی را انتخاب کند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و خواهری کوچک‎تر از خودم دارم، اما روزگار تلخ من از ۴سال قبل زمانی آغاز شد که مدام به منزل پدربزرگم رفت وآمد می‌کردم و در واقع آنجا به منزل دوم من تبدیل شده بود.

پدر ومادرم نیز هیچگونه سختگیری در این زمینه نمی‎کردند چراکه آن‌ها هم دوست داشتند من اوقاتم را در خانه پدربزرگم سپری کنم، ولی من به خاطر یکی از بستگان نزدیکم به آنجا می‌رفتم که او نیز مدام به خانه پدربزرگم می‌آمد.

روابط بین من و حمید به گونه‌ای پیش رفت که او از من سوءاستفاده می‌کرد، ولی نمی‌توانستم این موضوع را برای اطرافیانم بازگو کنم. حمید پسر جوانی بود که بسیاری از بستگان و فامیل به او احترام می‌گذاشتند و معتقد بودند او پسری درسخوان و مودب است.

آرام‌آرام طوری از حمید نفرت پیدا کردم که دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم، اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج می‌بردم. از طرفی هم نمی‌فهمیدم چرا پدر و مادرم اینگونه و با خیال راحت مرا رها می‌کنند و کسی به این فکر نمی‌کند که در خانه پدربزرگم چه می‌گذرد.

از طرف دیگر، کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم. او که کتاب و کیف مدرسه‌ام را دیده بود، ادعا کرد کتاب‌های آموزشی‌ای دارد که همه سوالات امتحانی را پاسخ داده است. همین موضوع به آشنایی و ارتباط بین من وارسطو انجامید و من بدون تامل درباره عواقب دوستی‌های خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با یکدیگر قرار ملاقات می‌گذاشتیم.

اما او روزی با حیله و نیرنگ مرا به منزلشان کشاند که پدر و مادرش در خانه نبودند. ارسطو که مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و به زودی به خواستگاریم می‌آید، از من خواست حجاب از سر بردارم و کنار او راحت باشم. در همین حال اگرچه من سعی کردم فاصله‌ام را با او حفظ کنم، ولی ارسطو به طور پنهانی از من عکس و فیلم گرفت.

حالا که فهمیده‌ام اینگونه روابط خیابانی فرجام تلخی دارد و نمی‌خواهم دیگر به این ارتباط غیراخلاقی ادامه بدهم، تهدیدم می‌کند که تصاویرم را برای پدرم می‌فرستد و من هم از رسوایی و آبروریزی می‌ترسم چراکه پدرم موقعیت اجتماعی بالایی دارد.

با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری (رئیس کلانتری امام رضا (ع)) بررسی‌های قانونی برای احضار پسر جوان و اقدامات روان‎شناختی درباره عکس‌های سیاه و بازگشت دختر نوجوان به مسیر صحیح زندگی در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: