20/ارديبهشت/1404 | 18:35
۱۲:۱۹
۱۴۰۴/۰۲/۲۰
از گرمای غیر قابل تحمل تا نبود اینترنت و تلفن

قطعی برق با زندگی مردم چه کرده است؟

قطعی برق با زندگی مردم چه کرده است؟
تجمع‌های اعتراضی مردم به قطعی‌های برق مکرر فقط به زابل محدود نمی‌شود و دوشنبه هفته گذشته مردم شهرری هم روبه‌روی اداره برق این شهرستان تجمع کردند؛ علت آن هم مثل بسیاری از شهر‌های دیگر، قطعی‌های گسترده و خارج از زمان‌بندی اعلام شده و خاموشی‌هایی است که در بعضی محلات بیش از چهار ساعت طول می‌کشید.
کد خبر: ۴۷۲۴۶

هم میهن در گزارشی به وضعیت قطعی برق و تاثیرآن بر شرایط زندگی مردم پرداخته است.

این روزنامه نوشت: تجمع‌های اعتراضی مردم به قطعی‌های برق مکرر فقط به زابل محدود نمی‌شود و دوشنبه هفته گذشته مردم شهرری هم روبه‌روی اداره برق این شهرستان تجمع کردند؛ علت آن هم مثل بسیاری از شهر‌های دیگر، قطعی‌های گسترده و خارج از زمان‌بندی اعلام شده و خاموشی‌هایی است که در بعضی محلات بیش از چهار ساعت طول می‌کشید.

یک نفر نوشته هزار تخم بلدرچین داخل دستگاه گذاشته و فقط ۱۰۰ قطعه از آن سالم مانده. یک نفر دیگر نوشته است که خانه‌اش در یکی از روستا‌های محمدآباد سیستان به‌دلیل نوسان برق، آتش گرفته است. این پیام‌ها را مردم معترض زابل در گروه‌های واتساپی و تلگرامی درباره قطعی برق نوشته‌اند. ماجرای قطعی‌های هرروزه آنقدر برایشان آزاردهنده بوده که در همین چندهفته گذشته بار‌ها روبه‌روی اداره برق این شهر تجمع کردند و از رئیس آن خواستند که اگر نمی‌تواند حق برق این شهر را بگیرد، استعفا دهد.

مردم زابل می‌گویند، بین شهر‌های سیستان و بلوچستان، این شهر با بیشترین قطعی برق روبه‌روست و حتی قبل از این‌که این روند در شهر‌های دیگر شروع شود، از تابستان و زمستان سال گذشته روزی دو ساعت برق آن قطع می‌شد. دمای هوای این شهر در تابستان به ۵۰ درجه هم می‌رسد، حتی همین حالا در نیمه اردیبهشت‌ماه هم دمای هوای زابل به ۴۵ درجه رسیده، ساکنان آن را بیشتر از همه عصبانی و کلافه کرده و نوسان‌های برق و آسیب به وسایل برقی هم آن را بیشتر می‌کند.

تجمع‌های اعتراضی مردم به قطعی‌های برق مکرر فقط به زابل محدود نمی‌شود و دوشنبه هفته گذشته مردم شهرری هم روبه‌روی اداره برق این شهرستان تجمع کردند؛ علت آن هم مثل بسیاری از شهر‌های دیگر، قطعی‌های گسترده و خارج از زمان‌بندی اعلام شده و خاموشی‌هایی است که در بعضی محلات بیش از چهار ساعت طول می‌کشید.

جواد هراتی، مدیر گروه عدالتخواهان سیستان است و می‌گوید، چرا در شرایطی که شهر‌های دیگر استان هم جمعیت، هم کارخانه‌ها و صنایع بیشتری دارند، با این میزان قطعی برق روبه‌رو نمی‌شوند: «مردم می‌گویند در حق این شهر ظلم می‌شود؛ چون این روند در شهر‌های دیگر کمتر است. زابل اصلاً کارخانه ندارد و فقط یک بازار و چندکارگاه کوچک دارد. همه کاسبی‌های مردم هم در این بازار انجام می‌شود، اما در اوج فروش، برق می‌رود.» مثل شهر‌های دیگر، جدول قطعی برق این شهر هم منتشر می‌شود، اما شاید تا ۸۰ درصد در زمان دیگری انجام می‌شود. «چندروز پیش گفتند که ۸ تا ۱۰ برق محله شما قطع می‌شود، اما از ساعت ۷ تا ۹/۳۰ این کار را انجام دادند. همه این اتفاقات در کنار قبض‌های برق با رقم‌های بالا رخ می‌دهد که مدت‌هاست در این شهر برای خانه‌ها صادر می‌شود. مدتی زابل تا شب هم قطعی برق داشت. در روستا‌ها تا دو، سه بار هم قطعی برق دارند.»

ناترازی برق خودش را بیشتر از همیشه در بهار نشان داده و کار به جایی رسیده که وزارت کشور در اطلاعیه‌ای رسمی، اعلام کرده است که از پنجشنبه همین هفته، تعطیلی سراسری اجرا می‌شود. عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو که به‌تازگی موضوع استیضاح او در مجلس مطرح شده، چندروز پیش در یک برنامه تلویزیونی از مردم عذرخواهی کرده و گفته بود: «اکنون در شرایط نسبتاً خوبی در مقایسه با خیلی از کشور‌ها قرار داریم. کشورمان در ردیف ۱۶ کشور جهان قرار دارد که سرمایه‌گذاری خوبی در توسعه صنعت برق دارد و در مقایسه با خیلی کشور‌ها پیشتاز هستیم. البته در مصرف هم پیشتاز هستیم.» او قول داد که قطعی‌های طولانی‌مدت، تا پایان هفته گذشته اصلاح شود و قطعی‌های برق خانگی حداکثر دو ساعت باشد. 

خسارت‌های قطعی برق صنایع در سال گذشته آنقدر زیاد بود که کارزار «درخواست جبران خسارت‌های ناشی از قطعی مکرر و بی‌برنامه برق در واحد‌های تولیدی در سال ۱۴۰۳» اردیبهشت‌ماه امسال آغاز شد و تعدادی از صنعتگران شهرک صنعتی عباس‌آباد و کارخانه‌های کشور از دولت درخواست کرده بودند که هم خسارت‌های قطعی برق سال گذشته را بپردازد، هم برای تامین برق پایدار در سال‌های آینده برنامه‌ای داشته باشد. 

هفته گذشته در گزارشی نوشته بود: «مرکز پژوهش‌های مجلس با انتشار گزارشی، نسبت به افزایش فزاینده ناترازی برق در کشور هشدار داد. این گزارش نشان می‌دهد میزان ناترازی برق در سال ۱۴۰۳ به ۴/۱۵ هزار مگاوات رسیده است، درحالی‌که این رقم در سال ۱۴۰۱، ۷/۹ هزار مگاوات بود. این آمار بیانگر رشد ۶۰ درصدی این معضل طی دو سال اخیر است.»

بی‌برقی با خوزستان جور در نمی‌آید

۱۹۴۲ کیلومتر دورتر از زابل، در شهر دزفول هم وضعیت قطعی برق به همین اندازه آزاردهنده است. برق خوزستانی‌ها دقیقاً زمانی قطع می‌شود که دمای هوا به گرم‌ترین درجه رسیده و برق شهر، دو ساعت تمام قطع می‌شود. حالا قرار است کارمندان این استان هم مثل باقی شهرها، از شش صبح تا یک ظهر سرکار بروند تا از میزان مصرف برق کاسته شود.»

کمبود برق باعث شده که ساعت کاری کارمندان دولت به ساعت ۶ صبح تا ۱۳ تغییر کند؛ اتفاقی که سال‌های پیش از تابستان آغاز می‌شد و امسال از اواسط بهار. یعنی یک تغییر نظم در روند زندگی میلیون‌ها نفر که جامعه‌شناسان می‌گویند، تبعات خاص خودش را دارد. حسین ایمانی‌جاجرمی، جامعه‌شناس شهری است و اعتقاد دارد تخصص‌های مختلف، سازمان‌های متعدد و انواع خدمات، هزاران فعالیت و کسب‌وکار، امکانات درمانی و خدماتی به‌خصوص در کلانشهرها، همه متکی به زیرساخت‌هاست.

این بخش‌ها قسمت مهمی از زندگی امروزی را تشکیل می‌دهند و باید مثل ساعت کار کنند. هرگونه اختلالی در هرکدام از اینها پیش بیاید، نظم زندگی روزمره را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و تبعاتی دارد که شاید در طول روزها، ماه‌ها یا سال‌های اول متوجه آن نباشیم. به بیان دیگر، اثرات انباشتی دارد و تا جای ممکن نباید اجازه دهیم زیرساخت‌های انرژی دچار مسئله شوند.

تاکید ایمانی‌جاجرمی این است که دولت باید این موضوع را از قبل پیش‌بینی می‌کرد؛ چون هشدار‌ها از قبل داده شده بود: «مسئولان اعلام کرده بودند که زیرساخت‌ها کهنه و فرسوده است و نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و جمعیت شهری در حال افزایش است و اتکای ما به برق بیش از گذشته است. در حال حاضر بخش تولید بیشترین آسیب را می‌بیند. درحالی‌که آنها روی وعده‌هایی که حکومت‌ها به آنها دادند سرمایه‌گذاری کردند و تبعات بسیار بدی دارد. این در حالی است که مقامات برای تاثیرات اجتماعی و اقتصادی فکری نکردند و برنامه‌ای ندارند. ممکن است همه ما درک کنیم که به‌دلیل تحریم یا کوتاهی این مسئله پیش آمده. ضمن اینکه لازم است گفته شود، قرار است چه اقداماتی انجام شود تا این وضعیت تمام شود.»

او توضیح می‌دهد که در این شرایط نه‌فقط مردم بلکه مدیران هم غافلگیر می‌شوند و گستردگی این موضوع ما را از تدبیر و خردمندی که باید در دستگاه‌های اداری امروز باشد، ناامید می‌کند. تاکید جاجرمی بر این است که زندگی امروز باید پیش‌بینی‌پذیر باشد؛ چون ما برای زندگی روزمره باید به سازمان‌های عمومی اعتماد کنیم و اگر نباشد فشار‌های عصبی به افراد وارد می‌شود.

به اعتقاد او این اتفاقات سبب ازدست‌رفتن جنبه پیش‌بینی‌پذیری می‌شود و فشار‌های عصبی و روانی دارد و تنها محدود به تبعات اقتصادی نیست: «عوارض روحی و روانی این شرایط، روحیه جامعه را که خیلی هم خوب نیست، بدتر می‌کند. اگر نتوانند این مسائل را حل کنند در بلندمدت می‌تواند تبدیل به بحران‌های اجتماعی شود. جامعه ایران همین حالا هم طبقاتی و قطبی شده است. ثروتمندان پیش‌بینی این مسائل را از قبل کردند و من شنیدم، در زمستان برخی از افرادی که در مناطق خوش آب‌وهوا زندگی می‌کنند، منابع آب عظیم و ژنراتور برق خریداری کردند که فشاری به آنها نیاید.»

جاجرمی بر اطلاع‌رسانی و توضیح دادن وزارت نیرو به مردم تاکید می‌کند و اعتقاد دارد که قسمت اجتماعی وزارت نیرو باید به این موارد فکر کند؛ چون گاهی برخی مسائل را می‌توان با توضیح دادن برای مردم قابل تحمل‌تر کرد. «در این شرایط اگر این توضیحات داده شود، من فکر نمی‌کنم مردم ما بی‌انصاف باشند و قبول نکنند. اما جالب است که کوچکترین مکالمه یا گفت‌وگویی انجام نشده و این باعث می‌شود قضاوت عمومی این باشد که مدیران ما نالایق، ناشایست و بی‌توجه به مسائل مردمند.»

از نگاه او زمانی که روی زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری لازم انجام نشود، دسترسی عمومی مردم به آنها کم می‌شود و این نشانه فقر و محرومیت است، درحالی‌که گروه یا طبقه ثروتمند به آنها دسترسی دارند. جاجرمی تبعات این شرایط را تشدید حس نابرابری و تحقیری می‌داند که ناشی از ثروت، قدرت و طبقه است. «اگر به ایران تاریخی نگاه کنیم، دولت با تاسیس سازمان برنامه و اختصاص منابع قابل‌توجهی برای زیرساخت‌های انرژی و درمانی از حدود ۸۰ سال پیش سرمایه‌گذاری خوبی کرده بود و جامعه ایران از یک رفاه نسبی در این موارد برخوردار بود.

حتی در شاخص‌های توسعه انسانی جایگاه ما متوسط به بالاست. اما اگر این اتفاقات تداوم داشته باشد شاخص توسعه و رفاه عمومی را پایین می‌آورد و تبعات خاص خودش را خواهد داشت. بسیاری از امکانات رفاهی از بخش بزرگی از جامعه گرفته می‌شود و بسیاری از کسب‌وکار‌ها که به اتکای این منابع می‌توانستند توسعه داشته باشند، امکان توسعه را از دست می‌دهند.»

همه‌چیز به‌هم می‌ریزد

گرما و رطوبت هوا در شهر‌های شمال و جنوب کشور به یک‌اندازه نفس‌گیر است و هربار قطعی برق، انگار زندگی آنها را بیشتر به‌هم‌می‌ریزد. «رطوبت هوای مازندران بالاست و بدون وسیله خنک‌کننده غیرقابل تحمل است.» مریم در قائمشهر زندگی می‌کند و فرزندانش در گرما و رطوبت اردیبهشت‌ماه، بی‌حال و حوصله و گرمازده می‌شوند. گاهی برق شهر سه تا چهار ساعت قطع می‌شود و زمان‌بندی اعلام‌شده هم دقیق نیست: «ممکن است برق خانه ما و همسایه کناری در ساعت‌های متفاوتی قطع شود. درحالی‌که در جدول قطعی برقی که اعلام می‌کنند، می‌گویند برق یک خیابان در یک ساعت مشخص قرار است قطع شود، اما این‌طور عمل نمی‌کنند.» 

برق که می‌رود، آب هم قطع می‌شود، وسایل برقی هم آسیب می‌بینند و بردشان می‌سوزد و هزینه تعمیرشان هم بالاست. جبران خسارت وسایل برقی برای مردم دشوار است و مریم می‌گوید جاروبرقی خانه‌شان سه روز پیش به‌دلیل همین نوسان برق سوخت و سه میلیون تومان برای آن هزینه پرداخت کرد؛ رقمی که برای قشر کارمند بالاست. «وقتی برق می‌رود، امکان درس دادن و درس خواندن بچه‌ها در مدرسه وجود ندارد و باتوجه به تعطیلی‌های زمستان سال گذشته، درمجموع ساعت‌های مفید آموزش برای سال تحصیلی فعلی بسیار کم بوده است. از طرف دیگر برای کار‌های روزمره حتی یک آرایشگاه رفتن ساده، از چند روز قبل برنامه‌ریزی می‌کنی، ولی بعد اعلام می‌کنند که برق آن محله رفته است. این شرایط از نظر روانی هم روی مردم تاثیر می‌گذارد. انگار یک خشم عمومی در آنها در حال شکل‌گرفتن است.»

قطعی برق بازار شهر‌های مختلف را به هم‌می‌ریزد؛ به‌خصوص در شهر‌های کوچک که بازار‌های اصلی در یک نقطه متمرکزند، مثل قائم‌شهر که برق بازار آن در ساعت‌های پررفت‌وآمد قطع می‌شود و همه مغازه‌دار‌ها موتور برق خریده‌اند تا چراغ مغازه خاموش نشود. بیشتر مغازه‌ها هم در یک نقطه خاص متمرکزند. مریم می‌گوید، می‌شود ساعتی برق این منطقه را قطع کرد که کارشان کمتر است «در این دوره که همه می‌گوییم کاش وقت بیشتری در طول روز داشتیم، انگار یک سرعتگیری در مسیر زندگی‌ات گذاشته‌اند و همیشه یک‌سری از کار‌های زندگی‌ات را باید موکول کنی به فردا.»

نه آنتن تلفن، نه اینترنت

«اینجا آبادان است، مثل همیشه برق‌ها قطع شده، ما حال‌مان بد می‌شود، الان هم زنگ ریاضی است، نمی‌توانیم مشق‌های‌مان را بنویسم.»؛ یک ویدئوی کوتاه از مدرسه‌ای دخترانه در آبادان همین چندروز منتشر شده که دانش‌آموزانش می‌گویند، به‌دلیل قطعی برق نمی‌توانند درس بخوانند؛ ماجرایی مشابه در شهر‌های دیگر به‌خصوص جنوب ایران که مدت‌هاست تکرار می‌شود. 

اعتراض به قطعی‌های برق طولانی‌مدت در اسلامشهر هم باعث شده که از هفته گذشته ساعت‌های آن کاهش پیدا کند. شرایط در این شهرستان به‌حدی وخیم بود که بین هشت تا ۱۲ ساعت برق مناطق مختلف آن قطع می‌شد و فرماندار آن هفته گذشته گفته بود که باید این وضعیت اصلاح شود. «من در خیابان زرافشان مغازه دارم. روزی سه‌ساعت برق میره و نمی‌تونم کار مردم رو آماده و تحویل بدم.

آخر ماه هم باید اجاره‌ی سنگین پرداخت کنم. آیا کسی هست که جوابگو باشه؟ چرخ خیاطی من نیاز به برق داره.» کانال‌های خبری محلی اسلامشهر در استان تهران هرروز پر از پیام‌های اعتراض مردم به وضعیت قطعی برق است. بعد از اعتراض‌های چند روز گذشته، ساعت‌های قطعی برق در اسلامشهر، واوان و مناطق مختلف آن کاهش پیدا کرد. رضا ساکن این شهر است و می‌گوید، انتقاد مردم این است که چرا برق شهر تهران به اندازه شهرستان‌های آن قطع نمی‌شود؟ شغل من در تهران است و در طول روز، قطعی برق نداریم. این تبعیض، مردم اینجا را آزار می‌دهد و رسانه‌ها هم به آن پیوستند و این چندروز به‌شدت اعتراضات بالا گرفت.

مثل هر شهر دیگری در زمان قطعی برق، زندگی روزمره اینجا هم مختل می‌شود. درِ پارکینگ‌ها قفل و آسانسور‌ها قطع می‌شود، آنتن‌های مخابرات و اینترنت هم برای ساعت‌ها از دسترس خارج می‌شود و پمپ آب خانه‌ها هم کار نمی‌کند. یک شرکت بزرگ لبنیاتی در اسلامشهر سال‌هاست فعالیت می‌کند و مردم می‌گویند، این شرکت در این شرایط آب و برق خود را چطور تامین می‌کند که به خانه‌ها فشار وارد می‌شود؟ رضا می‌گوید: «ما نشنیده‌ایم که این شرکت اعتراضی به این شرایط داشته باشد، ولی می‌دانیم که احتمالاً منابع برق آن، شهری است.

اینجا چند شهرک صنفی ـ خدماتی کوچک فعال است که مصرف‌کننده بزرگی در زمینه برق و آب است. در این مدت از تولیدی‌ها اعتراضی نداشتیم ولی خدماتی‌ها خیلی اعتراض داشتند. آقای شریفیان، نماینده تهران در مجلس بود، اسلامشهر از اولویت قطعی برق خارج شد، ولی الان هیچ‌کس هیچ تلاشی نمی‌کند و نماینده‌های مجلس و شورای شهر هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند.» جدول قطعی برق در اسلامشهر هم رعایت نمی‌شود و بسیار دیر اعلام می‌شود. ساکنان آن می‌گویند، بهانه منطقه برق اسلامشهر این است که قطعی برق در حوزه آنها نیست. تهران یک شرکت دیسپاچینگ دارد که تصمیمات آنجا گرفته می‌شود.

تاب‌آوری و اضطراب، در ازای قطعی برق مکرر 

«قطعی‌های برق و آب فرآیند‌های روانشناختی ایجاد می‌کند و سبک زندگی مردم را تغییر می‌دهد. این مسئله همراه با محرومیت و ناکامی است.» این نظر مجید صفاری‌نیا، روانشناس اجتماعی است که اعتقاد دارد، در این شرایط بهترین کار این بود که مجلس می‌پذیرفت و ساعت‌ها یک‌ساعت عقب کشیده می‌شدند، اما وقتی این اتفاق نمی‌افتد به‌جای آن مردم باید ۶ صبح سر کار بروند. او می‌گوید صبح‌خیزی می‌تواند باعث عدم‌تمرکز و خطای شناختی در کارمندان شود. این مسئله برای آنها همراه با مشکلات کودکانی است که باید دیرتر مدرسه بروند. 

صفاری‌نیا هم از اضطراب و نگرانی مردم به‌دنیال قطعی‌های برق می‌گوید و توضیح می‌دهد که بی‌خبری و اتفاقاتی که به‌دنبال این شرایط در زندگی روزمره رخ می‌دهد، سبک زندگی‌ای که مردم به آن عادت داشتند را به‌هم‌بریزد.

تجربه دو ساعت بی‌برقی در محیط‌کار و زندگی چه نتیجه‌ای به دنبال دارد؟ صفاری‌نیا می‌گوید، این رویه سبب می‌شود مناسک روزانه و رفتار‌هایی که به آن عادت کردیم با مشکل مواجه شوند، درنتیجه انسجام اجتماعی پایین می‌آید و نارضایتی را بالا می‌برد. از نگاه او، خرد و تفکر جایگزین حماقت شده و مجلس می‌توانست طرحی را تصویب کند که با تغییری یک‌ساعته سلامت زندگی مردم در خطر قرار نگیرد. «مردم از شنبه باید ۶ صبح سر کار بروند و ساعت یک ظهر تعطیل شوند. اما دانش‌آموز ۶ صبح مدرسه نمی‌رود. مدارس هشت صبح باز می‌شوند. آیا مهدکودک‌ها ۶ صبح بازند؟ کسانی که فرزند مدرسه‌ای یا مهدکودکی دارند، باید چه کار کنند؟ همه این موارد سبب سردرگمی و ناکامی می‌شود. ناکامی به حال بد مردم کمک می‌کند. هماهنگی قوه مجریه و قوه قانون‌گذار می‌توانست شرایط را بهتر کند.»

ناامنی و اضطراب سبب ازدست‌رفتن انسجام اجتماعی می‌شود و درنتیجه خشم مردم افزایش پیدا می‌کند. این اعتقاد صفاری‌نیاست که می‌گوید، این پیامد‌ها اجتناب‌ناپذیر است، چون حاکمیت تصمیم گرفته در ساخت نیروگاه‌های جدید هزینه نکند. وضعیت روزبه‌روز بدتر می‌شود، زیرا نیروگاه یک‌روزه ساخته نمی‌شود و چندین‌سال زمان نیاز دارد.

از سوی دیگر، ما فرهنگ استفاده از انرژی‌های نو را نداریم. او از توسعه نیافتن نیروگاه‌ها و صنعت برق در ۱۰ سال گذشته می‌گوید، در شرایطی که افزایش جمعیت رخ نداده و به‌جای آن با افزایش مهاجرت و شهرنشینی روبه‌رو شده‌ایم. روستا‌ها و شهر‌ها هر دو به برق نیاز دارند. ما روستا‌هایی داریم که در حال حاضر کسی در آنجا زندگی نمی‌کند، اما برق به آنجا رفته است. تنوع مصارف زیاد شده و در هر خانه چندین وسیله برقی وجود دارد. تاب‌آوری اجتماعی پایین می‌آید و در قالب خشونت، خشم و اعتراض خودش را نشان می‌دهد.

حوادث در کشور ما بسیار زیاد است. ما تقریباً ماهی یک زلزله بالای چهار ریشتر در کشور داریم. حوادث غیرقابل پیش‌بینی هم رخ می‌دهد، زیرا ما پدافند غیرعامل درستی نداریم. حوادثی مانند اسکله بندر شهید رجایی علاوه بر حوادث طبیعی، باعث می‌شود تاب‌آوری اجتماعی کاهش پیدا کند و وضعیت روزانه به سمت بدتر شدن حرکت کند.

برچسب ها: