18/فروردين/1404 | 17:38
۲۱:۰۳
۱۴۰۴/۰۱/۱۷

سریال پایتخت ۷ کل برنامه‌های صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی را تسخیر کرد

سریال پایتخت ۷ کل برنامه‌های صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی را تسخیر کرد
تقریباً تمام اخبار یک ماه اخیر سینما، تلویزیون و نمایش خانگی داخلی تحت‌تأثیر پخش فصل هفتم «پایتخت» قرار گرفت. بیراه نگفته‌ایم اگر بگوییم پایتخت روی اکران نوروز هم بی‌تأثیر نبوده و اخبار و تبلیغات سینمایی‌های نوروزی را به حاشیه کشانده و حتی روی خالی شدن صندلی‌های سانس ساعت ۲۲ کشور اثر گذاشته است.
کد خبر: ۴۶۵۸۰

تقریباً تمام اخبار یک ماه اخیر سینما، تلویزیون و نمایش خانگی داخلی تحت‌تأثیر پخش فصل هفتم «پایتخت» قرار گرفت. بیراه نگفته‌ایم اگر بگوییم پایتخت روی اکران نوروز هم بی‌تأثیر نبوده و اخبار و تبلیغات سینمایی‌های نوروزی را به حاشیه کشانده و حتی روی خالی شدن صندلی‌های سانس ساعت ۲۲ کشور اثر گذاشته است. پایتخت موجی را ایجاد کرد که اتفاقات آثار نمایش خانگی هم به کلی در حاشیه قرار گرفت. بر اساس آمار می‌توان چنین استدلال کرد که پایتخت یک‌تنه به اندازه کل نمایش خانگی مخاطب گرفته و این موضوع بار دیگر به همه یادآوری کرد که تلویزیون چه قدرت بلامنازعی در رسانه‌های کشور دارد!

اتفاقات اخیری که برای پایتخت رخ داد نشان داد مخاطب ایرانی نه تنها از مدیوم تلویزیون بریده نشده بلکه دقیقاً در لحظه انتظار است تا به دلیل عملکرد ضعیف باقی مدیوم‌ها –به‌خصوص در کمدی– به اوقات فراغتش به تلویزیون پناه ببرد و انتظار اثری قابل دیدن را بکشد که بتواند برای آمدن قسمت تازه آن لحظه‌شماری کند.

برای آنکه آنچه تشریح کردیم برایتان عینی‌تر شود کافی است به تلوبیون بروید و نگاهی به میزان دنبال‌کننده‌های پایتخت بیندازید؛ رقم ۲۷ میلیون بازدید برای سریالی که تازه به نیمه رسیده، آن هم در وضعیتی که نمایش خانگی خود را با زور تبلیغات سرپا نگه داشته و سینما در بازه زمانی نوروز تنها یک مخاطب جدی داشته، چیزی شبیه به معجزه است. معجزه‌ای که تنها از قدرت تلویزیون برمی‌آید.

آیا تمام صحبت‌هایی که درباره موج ایجاد شده توسط پایتخت هفت کردیم این سریال را از نقد کردن مبرا می‌کند و ضعف‌هایش را می‌پوشاند؟ پاسخ به این سؤال یک «نه» قاطع است. اما نکته‌ای که پایتخت را از یک اثر وایرال شده به یک اثر مهم بدل می‌کند، در یک عبارت خلاصه می‌شود؛ «توازن در پیام و سرگرمی». آنچه پایتخت در ۷ فصل اخیر انجام داده، تلاش حداکثری بوده برای کشاندن و بیان پیام‌های راهبردی و حتی نقد اجتماعی در بستر قصه و ساختار روایی اثر. اجازه بدهید این استدلال را با یک صحنه از سریال شرح دهیم.

در قسمت دهم و یازدهم پایتخت، کاراکتر بهتاش به قصه بازمی‌گردد، به چه شکل؟ با بازگشت به خانواده. کاراکتری که در فصل ششم این سریال محل بحث‌های پیرامون حضورش در سریال و بدآموزی شخصیت او شد و این بحث‌ها حتی به سطح مقامات هم کشیده شد.

ماجرای بازگشت بهتاش تنها گوشه‌ای است از نگاه راهبردی‌ای که سازندگان پایتخت دارند و بدون بیان گل‌درشت و نصیحت مستقیم مخاطب، درباره چنین موضوعات مهمی موضع‌گیری می‌کنند. مخاطب از این مدل انتقال پیام استقبال می‌کند و قصه را دنبال می‌کند.

آمار یک و نیم میلیون نفره تماشای این دو قسمت نشان می‌دهد مخاطب با این شکل از انتقال پیام همراه شده و به جای بیرون زدن این اتفاق در سریال، آن را در بستر روایی اثر می‌پذیرد. فصل هفتم پایتخت مملو از این ظرایفی است که در سناریوی آن نوشته و در مقابل دوربین سیروس مقدم به تصویر کشیده شده است. تصاویری که چه در متن و چه در فرامتن، پایتخت را به اثری مهم بدل می‌کند.

پایتخت روی امواج زندگی است‌

در شرایطی که تقریباً هر روز سیگنال‌های ارزی و دیپلماتیک، روان عمومی جامعه را مختل می‌کند، پایتخت اتفاقی است که بیش از یک اثر سرگرمی بدل به نمادی از جامعه ایرانی می‌شود. وقتی در میان اخبار روز چند هفته اخیر کشور، اظهارات ترامپ با صحنه‌هایی از پایتخت بدل به ترند یک ایران می‌شود، نشان می‌دهد جامعه ایران تا چه اندازه غرق در زندگی است. جامعه‌ای که توسط صغیر و کبیر در حال فروپاشی نشان داده می‌شود، اما اقبال چند میلیونی‌اش به یک اثر کمدی، پیام دیگری را متبادر می‌کند که اتفاقاً از آن می‌شود برداشت‌های دیپلماتیک داشت.

خانواده، پایتخت را نگه می‌دارد‌

پایتخت از قسمت اول خود یک اثر متکی بر تک‌شخصیت نبود. چه آدم‌های جمع‌شده در قاب کامیون ارسطو در فصل اول و دوم و چه خانواده مستقر‌شده در خانه‌های اجاره‌ای فصل سوم تا هفتم، همه به مفهومی متصل و جذب شده‌اند تحت عنوان خانواده.

شاید این جملات کلیشه‌ای به نظر برسد، اما می‌شود با مثالی از فصل چهارم پایتخت این مسئله را شرح داد. در این فصل مخاطب به حد اضطراب می‌رسد برای نگه داشتن خانواده معمولی. در قسمت آخر این فصل ما با همایی مواجه می‌شویم که نقی او را در دوگانه اخلاق یا خانواده می‌اندازد، اما در پایان قصه این نقی است که صورت‌مسئله را پاک می‌کند و به جای آنکه هما را در دالان اخلاق یا خانواده بیندازد، از اساس دوگانه را از بین می‌برد و از خانواده‌اش در برابر این دوراهی از اساس خطرناک -که اتفاقاً بدل به وجه مشترک برخی آثار اجتماعی چند سال اخیر سینمای ایران هم شده است- حراست می‌کند.

حراست اعضای خانواده از گروه اجتماعی خود به اینجا ختم نمی‌شود. کار حتی به فصل پنجم و مواجهه خانواده معمولی با داعش کشیده می‌شود. دوباره خانواده در برابر یک عنصر ضد اخلاق و خطرناک قرار می‌گیرد. در فصل هفتم هم باز مسئله خانواده و البته تشکیل و بازتولید خانواده مطرح است. مفهومی که برای جامعه ایرانی اصولاً به عنوان یک عنصر سمپاتیک تلقی می‌شود و همین مسئله اقبال مخاطب را به سریال چند برابر می‌کند.

پایتخت روی مرز تمدن و تدیّن

شاید یکی از جذاب‌ترین لوکیشن‌هایی که پایتخت به آن خواهد رفت، تاجیکستان باشد؛ کشوری که در چند سال اخیر به دلیل اشتراکات زبانی و فرهنگی مورد توجه سران دو کشور قرار گرفته و از این نظر پایتخت را می‌تواند گسترش‌دهنده یک ارتباط فرهنگی میان ایران و تاجیکستان دانست. وصلت دو خانواده ایرانی و تاجیکی در قصه سوای آنکه می‌تواند تصویری از مردم تاجیکستان در ذهن مخاطبان بسازد، می‌تواند سبب ارتباط فرهنگی گسترده‌تر میان مردم ما و تاجیکستان بشود.

موضوع تاجیکستان از یک سو حائز اهمیت است و از طرف دیگر مدل پرداخت پایتخت به این مسئله اهمیتی دو‌چندان دارد. پایتخت در سال‌های گذشته نشان داده که وقتی به سمت مذهب یا سکانس‌های مذهبی می‌رود بلد است چگونه از کلیشه خارج شود و آن را در زبان کاراکتر‌ها بیاورد، شاهد مثال این اتفاق هم سکانسی بود که در فصل‌های گذشته سریال نقی به پدرش در نماز خواندن کمک می‌کرد و کلمه به کلمه اذکار نماز را برایش می‌گفت، سکانسی که بدل به یکی از صحنه‌های ماندگار سریال شد و یا حتی در فصل فعلی سریال ماجرای اوس موسی و رفتنش بعد از نماز صبح. تأکید روی این مفهوم نماز نشان می‌دهد که نویسندگان پایتخت برای شخصیت‌هایشان حداقل‌هایی از تدین را قائل هستند، تدینی که، چون در بستر قصه قرار می‌گیرد برای مخاطب دور نیست و ایجاد فاصله نمی‌کند.

پایتخت فرم بلد است

در پایتخت امسال قطعا برخی موضوعات مانند لهجه بازیگران و یا حتی شکاف‌های روایی مطرح است، شکاف‌هایی که در سال‌های قبل هم وجود داشت و مورد انتقاد مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. با این حال پایتخت باز هم از حداقل‌های فرمی پایین نمی‌آید و یک سر و گردن هم از کمدی‌های نمایش خانگی و هم تلویزیون سرتر است.

بازی‌های کماکان خوب محسن تنابنده، ریما رامین‌فر، نسرین نصرتی (که بحق در این فصل یک‌تنه درخشیده) احمد مهرانفر و بازی به اندازه هومن حاجی‌عبداللهی و دیگر شخصیت‌های داستان به سریال کمک کرده و آن را بدل به اثری قابل دیدن می‌کند؛ اثری که حتی در نحوه فیلمبرداری و خلق موقعیت‌های کمیک و تراژیک و همچنین دیالوگ‌نویسی، دکور و حتی تغییر شغل‌های کاراکتر‌ها منسجم عمل می‌کند و همین موضوعات باعث می‌شود پس از خوابیدن صدا‌ی حواشی، مخاطبی را ببینیم که هر شب ساعت ۱۰ به همراه خانواده تلویزیون را روشن می‌کند.

منبع: فرهیختگان

برچسب ها: