دکمه پایان زندگی؛ درباره مردی که در مترو هفتتیر میخواست خودش را بکشد
![دکمه پایان زندگی؛ درباره مردی که در مترو هفتتیر میخواست خودش را بکشد](/files/fa/news/1403/11/27/217987_895.jpg)
درباره مردی که در ایستگاه هفتتیر مترو تهران، خود را در مسیر تردد قطار قرار داد تا به زندگی خود پایان دهد، نظرات زیادی منتشر شده است. برخی، فشارهای روحی و روانی را دلیل اصلی افزایش میل به خودکشی اعلام کردند و برخی هم معتقد بودند، انگیزه اصلی پایان بخشیدن به زندگی، تنهایی آدمهاست. خوشبختانه با هوشیاری راهبر قطار شماره ۵۱۷ که توانست به موقع قطار را متوقف و از وقوع یک حادثه دلخراش جلوگیری کند، زندگی آن مرد خاتمه نیافت، اما این پرسش در ذهن ما بهجا ماند که چرا تمایل به خودکشی افزایش یافته و چه رابطهای میان وضعیت بد اقتصاد و افزایش میل به خودکشی وجود دارد؟
ریشههای روانی خودکشی
خودکشی یک عمل نامتعارف است که از انگیزههای مختلف یا رویدادهای منفی زندگی ناشی میشود. علائم هشداردهنده برای خودکشی شامل صحبت در مورد تمایل به مردن یا احساس ناامیدی است. کنارهگیری از فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت برده میشد، ابراز احساس گناه یا شرم بیش از حد؛ نشان دادن رفتارهای پرخطر مانند سوءمصرف مواد؛ و تغییرات ناگهانی در خلقوخو یا رفتار از سایر علائم هشداردهنده خودکشی به شمار میروند. ازآنجایی که خودکشی میتواند مثل دومینو مسائل دیگری را با خود به همراه داشته باشد، موضوع مهمی به حساب میآید حتی اگر به مسالهای بحرانی تبدیل نشده باشد. به بیان دیگر، خودکشی تجلی فیزیکی مرگ روانی است. یعنی انسان ابتدا به لحاظ روانی میمیرد سپس مرگ جسمی پدیدار میشود.
طبق نظریهها قبل از مرگ جسمی نیز مرگ در جامعه و مرگ فرهنگ و اخلاق رخ داده که انسانی دست به خودکشی میزند. اقتصاددانان معتقدند، احساس نابرابری و بحرانهای متعدد اقتصادی میتوانند تأثیرات عمیقی بر میل به خودکشی داشته باشند. بحرانهای اقتصادی معمولاً با افزایش نرخ خودکشی همراه هستند. در دورههای رکود اقتصادی، بهویژه در کشورهایی که سیستمهای حمایتی اجتماعی ضعیفی دارند، مشاهده شده که میزان خودکشی به طور قابل توجهی افزایش مییابد. فقر و بیکاری هم دو عامل اصلی هستند که در زمان بحرانهای اقتصادی افزایش مییابند.
افرادی که شغل خود را از دست میدهند یا در فقر زندگی میکنند با استرس و اضطراب مالی روبهرو میشوند که میتواند به افسردگی و در نهایت به تفکرات خودکشی منجر شود. بحرانهای اقتصادی میتوانند، باعث فروپاشی یک فرد و یا از دست رفتن حمایتهای خانوادگی و دوستانه شوند. این عوامل باعث افزایش احساس تنهایی و ناامیدی میشوند که خود عوامل خطر برای خودکشی هستند. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در دورههای بحران اقتصادی مانند رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ نرخ خودکشی به طور چشمگیری افزایش یافته است.
به عنوان مثال در دهه ۱۹۳۰ در ایالاتمتحده با افزایش بیکاری و کاهش درآمدها، میزان خودکشی به ویژه در مردان جوان افزایش یافت. مطالعات اخیر در کشورهای مختلف نیز این ارتباط را تأیید میکنند. به عنوان مثال در دوران بحران اقتصادی یونان پس از بحران مالی ۲۰۰۸ نرخ خودکشی افزایش قابل توجهی داشت بهویژه در میان افرادی که بیکار شده بودند یا با مشکلات مالی جدی روبهرو بودند.
اثر بحرانهای اقتصادی بر سلامت روان
بحرانهای اقتصادی، چون با افزایش استرس و اضطراب مالی همراه هستند، تأثیرات عمیقی بر سلامت روان دارند. نگرانی درباره از دست دادن شغل، ناتوانی در پرداخت بدهیها یا تأمین نیازهای اولیه زندگی میتواند به طور قابل توجهی سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهد. بیکاری و کاهش درآمد اغلب با افزایش نرخ افسردگی مرتبط هستند. افرادی که شغل خود را از دست میدهند یا با کاهش درآمد مواجه میشوند، ممکن است احساس بیارزشی و ناامیدی کنند که میتواند به افسردگی بالینی منجر شود.
ترس از آینده و تشدید نااطمینانیها نیز میتواند باعث ایجاد اختلالات اضطرابی مانند حملات پانیک یا اختلال اضطراب عمومی شود. بسیاری از افراد برای کنار آمدن با استرس و فشارهای اقتصادی به مصرف مواد مخدر یا الکل روی میآورند. این رفتارها نه تنها سلامت روان را بدتر میکنند بلکه میتوانند به مشکلات جسمی و اجتماعی نیز منجر شوند. استرس اقتصادی میتواند باعث افزایش تعارضات خانوادگی، طلاق و از هم پاشیدن روابط اجتماعی شود. این عوامل نیز به نوبه خود بر سلامت روان تاثیر منفی میگذارند.
کودکان و نوجوانان نیز از تأثیرات بحران اقتصادی در امان نیستند. استرس والدین، فقر و عدم دسترسی به منابع آموزشی و تفریحی میتواند باعث افزایش اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری در این گروه سنی شود. مطالعات در کشورهای مختلف نشان دادهاند که در دوران بحران اقتصادی، نرخ مراجعه به خدمات بهداشت روان افزایش مییابد. به عنوان مثال در بحران مالی ۲۰۰۸ در اروپا کشورهایی مانند یونان و اسپانیا شاهد افزایش قابل توجه مشکلات سلامت روان بودند.
تحلیل سیاستهای اعمال شده توسط برخی کشورها در زمان بحران اقتصادی، ارتباط بین این سیاستها و تاثیر آن بر وضعیت روان در میان جمعیت را آشکار میکند. از دست دادن شغل و کاهش درآمد، محرکهای فقر است و اغلب قبل از دورههای بیماری روانی است. تورم و بدهی باعث فرسودگی عاطفی و فشار روانی میشود. عدم اطمینان اقتصادی رابطه مثبت به عدم اطمینان شغلی و اختلال هویت و رابطه منفی با بهزیستی روانی منجر میشود. بحرانهای مالی و اقتصادی در دنیا مانند بحران مالی سال ۲۰۰۸ نیز مؤید تأثیر عوامل اقتصادی بر روان افراد جامعه هستند.
در سال ۱۹۹۳ مولر، هیکس و وینوکر نشان دادهاند که اثرات منفی افسردگی، اضطراب و کاهش عزت نفس به دلیل بیکاری افراد پدید میآید. تحقیقات همچنین نشان داده اسـت عـدم اشـتغال بـا مشکلات جسمی و روانی مثل افسردگی، اضطراب و نرخ بالای خودکشی مرتبط است.
تـورم یکـی از اساسیترین معضـلات اقتصـادی هـر کشـوری اسـت، هزینههای روانـی تـورم از بیاعتمادی مردم نسبت به ارزش پول ملی حکایت دارد و عدم احساس رضایت خاطر روانی ناشی از این ذهنیت است که تورم، حاصل کار آنها را هدر میدهد. یکـی دیگـر از هزینههای روانـی تورم، ایجاد یک حالت نااطمینانی و بلاتکلیفی در جامعه است.
همچنین سلامت جسمانی، روانی و بهرهمندی از خدمات پزشکی با شرایط کـلان اقتصـادی و دورههای تجاری (رونق و رکود) تغییر میکند. برای اولین بار تأثیر متغیرهـای اقتصـادی بر نرخ مرگومیر را هاروی برنر بررسی کرد. وی نشان داد که رکود اقتصادی منجر به کاهش سـلامت جسمی و روانی و افزایش مرگومیر در جامعه میشـود.
آمارها در ایران
نرخ خودکشی در جهان به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر از ۱۳ در سال ۲۰۲۰ به ۱۴ نفر در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. بر اساس آخرین آمارهای سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال ۲۰۲۴ بیش از ۷۰۰ هزار مورد خودکشی منجر به مرگ ثبت شده است. همچنین گزارش شده که در ۴۵ سال گذشته، نرخ خودکشی ۶۰ درصد در سراسر جهان افزایش یافته است. آنگونه که مطالعات نشان میدهد در ایران نیز در سالهای اخیر با شیوع این اختلال روانی و رفتاری مواجه هستیم؛ بهگونهای که از ابتدای دهه ۹۰ تا پایان این دهه، تعداد خودکشی از حدود ۳۵۰۰ نفر به بیش از ۵۵۰۰ نفر افزایش یافته است. گزارشها نشان میدهند که در دورههای بحران اقتصادی، بهویژه در سالهای اخیر با چالشهای تحریم و تورم، افزایش مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی مشاهده شده است.
به عنوان مثال، برخی پژوهشها از افزایش نرخ افسردگی در میان جوانان و زنان سرپرست خانوار در ایران خبر دادهاند. پژوهشهای دیگری هم نشان دادهاند که در دورههای بحران اقتصادی، بهویژه در مناطقی با وضعیت معیشتی سختتر، افزایش میل به خودکشی و اقدام به خودکشی مشاهده شده است. به عنوان مثال، برخی گزارشها از افزایش خودکشی در بین جوانان و دانشجویان به دلیل مشکلات معیشتی و بیثباتی اقتصادی حکایت دارند.
با توجه به ادبیات موجود در زمینه علل اقتصادی خودکشی میتوان بیان کرد که پدیده خودکشی دارای علل اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی و خانوادگی متفاوتی است که هر یک میتوانند زمینهساز بروز خودکشی باشند. از یک سو فراهم نبودن شرایط کاری و زندگی مناسب در داخل کشور، زمینه را برای مهاجرت سرمایه انسانی توانمند و کارآمد به کشورهای دیگر با هیچ هزینهای از سوی طرف مقابل فراهم میکند و از سویی برای افرادی که توانایی مالی لازم برای مهاجرت ندارند، سرخوردگی و تمایل به خودکشی و سایر آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهد داشت؛ بنابراین به نظر میرسد باید در اسناد بالادستی کشور سلامت اجتماعی به طور ویژه مدنظر قرار گیرد.
چه باید کرد؟
هیچ چیز مثل بهبود وضعیت اقتصاد، حال مردم را خوب نمیکند. اگر فردی به خاطر فقر به خودکشی فکر میکند با بهبود وضعیت مالی، این فکر را کنار میگذارد. مردم نیاز به چشمانداز مثبت دارند و از نااطمینانی رنج میبرند. افراد باید بتوانند کار کنند و درآمد کافی داشته باشند. هیچکس دوست ندارد، دستش را پیش دولت دراز کند. دولتها وظیفه دارند، فضای مساعد و چشمانداز قابل محاسبه برای فعالان اقتصادی ایجاد کنند. اقتصاد ایران سالهای طولانی است که از نااطمینانی رنج میبرد و شوکهای متعدد امانش را بریدهاند.
اقتصاددانان میگویند هرچه کشورها در معرض شوکهای بیشتر قرار بگیرند، انگیزهها برای سرمایهگذاری و نوآوری کاهش مییابد و منابع از تولید به فعالیتهای غیرمولد کوچ میکند و بازگشت اقتصاد به تعادل اولیه دشوارتر میشود. اقتصاد ایران در سالهای گذشته با شوکهای متعدد مواجه بوده و به دفعات گرفتار بحران شده است. بحرانهای اقتصادی تأثیرات مخربی بر سلامت روان دارند و میتوانند منجر به افزایش استرس، اضطراب، افسردگی و دیگر مشکلات روانی شوند. برای کاهش این اثرات، نیاز به سیاستگذاریهای جامع و حمایتهای اجتماعی و روانی است تا افراد بتوانند با این شرایط سخت، بهتر کنار بیایند.
در مرحله بعد، خیلی از افراد بیش از حد توان خود در معرض اخبار منفی قرار میگیرند. باید سطح دسترسی به اخبار را کاهش داد و به جای دنبال کردن رسانهها و کانالهای خبری در فضای مجازی به مطالعه کتاب و دیدن فیلم و سریال پرداخت. همچنین برای کاهش این تأثیرات، تقویت سیستمهای حمایت اجتماعی، ارائه خدمات مشاورهای رایگان یا کمهزینه و برنامههای اشتغالزایی ضروری هستند. همچنین آگاهیبخشی درباره مدیریت استرس و تکنیکهای خودمراقبتی میتواند به افراد کمک کند تا با این شرایط بهتر کنار بیایند.