آینده سوریه بعد از سقوط اسد؛ مهمترین بازیگران و سناریوهای پیشرو / آیا سوریه تجزیه میشود؟

زیسان: برای مردمان خاورمیانه رفتن دیکتاتورها یک درد است و فردای پس از آن هزاران درد. تاریخ تحولات خاورمیانه به ما میگوید از تغییر رژیمهای سیاسی و زایش یک حکومت جدید، مجموعهای از رنجهای بزرگ بر مردمان این منطقه تحمیل شده است. برای اثبات این ادعا تنها کافیست نگاهی به فردای کشورهایی همانند لیبی، تونس و مصر بعد از سقوط نظامهای دیکتاتوری معمر قذافی، زینالعادبدین بن علی و حسنی مبارک داشته باشیم.
به گزارش «زیسان»، پس از سقوط بشار اسد نیز همانند تمام تغییرات انقلاب در خاورمیانه پرسش مهم این است که آینده سوریه چه خواهد شد؟ شاید امروز شهروندان به ستوه آمده از ۵۴ سال دیکتاتوری خاندان اسد خشنود و مسرور باشند، اما آیا در فردای این تغییر بزرگ نیز همین خوشحالی ادامهدار خواهد بود؟
پس از سقوط آخرین جمهوری ناسیونالیستی عربی قرن بیستم، اکنون باید ساکنان سوریه و مجموعهای از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای پیرامون آینده یک کشور پر از رنج و خسته از جنگ ۱۴ ساله تصمیمگیری کنند. احمد الشرع (ابومحمد الجولانی) رهبر هیئت تحریر الشام به عنوان چهره اصلی این روزهای سوریه در کارنامه خود نزدیکی به داعش، القاعده و سایر گروههای جهادی را در کارنامه دارد. جولانی ۴۲ ساله با وجود اینکه قصد دارد چهرهای متعادل از خود نشان دهد، اما بر کسی پوشیده نیست که آینده سوریه میتواند پر خطر و مبهم باشد.
با این تفاسیر پیرامون آینده سیاسی سوریه بعد از سقوط بشار اسد در ابتدا لازم است که بازیگران اصلی صحنه جدید را معرفی و در ادامه سناریوهای پیشرو ارائه خواهد شد.
بازیگران اصلی بعد از سقوط بشار اسد
در شرایط کنونی بیش از ۱۲ میلیون نفر - نصف جمعیت سوریه - در طول یک دهه جنگ داخلی مجبور به فرار از خانههای خود شدند. بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر به اصطلاح «ناپدیدشده» وجود دارد. با این تفاسیر در سوریه جدید با سه نیروی اصلی مواجه هستیم.
۱- ارتش آزاد سوریه (FSA)
گروه اصلی معارضان سوری است که ریاض الاسعد مؤسس آن در سال ۲۰۱۵ است و در ابتدا برای مبارزه با دولت بشار اسد تشکیل شد. این گروه عمدتاً از نیروهای سابق ارتش سوریه تشکیل شده و در آغاز با شعارهای دموکراتیک علیه دولت بشار اسد قیام کرد و حتی پس از پایان اشغالگری داعش در سوریه، در مناطق نزدیک مرز اردن حضور داشتند و اکنون در تحولات جاری این کشور نقش دارند.
گروههای معارض متعددی طی جنگ داخلی در سوریه فعالیت داشتند از جمله جیش المجاهدین، احرار شام، جیش عزت، جیش نصر، ادلب الحر، جبهه شام، گروه فاستقم کما امرت و فیلق الشام که در ادامه متحد شدند که سرنوشت آنان به انحلال یا ادغام در گروههای تکفیری منجر شد.
۲- هیات تحریر الشام
هیئت تحریر الشام (جبهه النصره ساق) یکی از بزرگترین گروههایی در سوریه بود که در ابتدا بهعنوان شاخهای از القاعده در این کشور برای برپایی حکومت اسلامی علیه دولت بشار اسد مبارزه میکرد. در سال ۲۰۱۶ برای کاهش فشارهای بینالمللی و نشان دادن استقلال خود از القاعده، نام خود را به «جبهه فتح الشام» تغییر داد. با وجود این اقدام حتی باز هم جایگاه این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی تغییر نداد. در نهایت، تشکیل «هیات تحریر الشام» قدمی دیگر در مسیر فاصلهگیری از القاعده و کوشش برای ارائه چهرهای متعادلتر از این گروه بود.
هیئت تحریر الشام به عنوان تلاشی برای ادغام گروههای مسلح اسلامگرا و ایجاد یک جبهه واحد علیه دولت سوریه سال ۲۰۱۷ تأسیس شد. این گروه شامل اعضای چندین گروه دیگر مانند نورالدین زنکی، جیشالاسلام و احرار الشام، لواء الحق، جبهه انصارالدین و جیش السنه بود. با این حال، بسیاری از این گروهها پس از مدتی از تحریر الشام جدا یا منحل شدند.
تحریر الشام، تحت فرماندهی ابومحمد الجولانی، یکی از گروههای برجسته به اصطلاح جهادی در سوریه بود و است که به دنبال ایجاد یک دولت اسلامی در سوریه بر اساس اندیشه سلفی خود از اسلام است. رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی که اکنون به نظر میرسد کلید تصمیمگیری در دستان اوست، زمانی دوشادوش گروه جهادی داعش جنگیده و از سوی ایالات متحده برای دستگیری او پاداش ۱۰ میلیون دلاری تعیین شده است. طی شش سالی که تحریرالشام شمال غربی استان ادلب را از طریق یک دولت غیرنظامی هدایت میکرد. در این مقطع جولانی تلاش کرد که چهره این گروه را به یک جنبش اسلامگرای معتدلتر تغییر دهد، اما همچنان کنترل گروه را با مشت آهنین حفظ کرده و آژانسهای سازمان ملل مواردی از سوءاستفاده توسط این گروه را ثبت نمودهاند.
۳. کردها (نیروهای دموکراتیک سوریه)
کردها نقش مهمی در بحران سوریه ایفا کردهاند و بهویژه در شمال و شمالشرقی کشور حضور دارند. نیروهای دموکراتیک سوریه (Syrian Democratic Forces) یک ائتلاف نظامی تحت رهبری کردها در شمال و شرق سوریه است که در ۲۰۱۵ به عنوان ائتلافی عمدتاً از مبارزان کرد YPG و گروههای شبهنظامی عرب و آشوری مسیحی تشکیل شد.
واحدهای دفاع مردمی یا یپگ (YPG) یک گروه شبهنظامی کردی است که عمدتاً از کردهای سوریه تشکیل شده و در سال ۲۰۱۱ به عنوان نیروی مسلح برای مناطق کردنشین در سوریه تشکیل شد. این گروه به طور خاص برای محافظت از مناطق کرد در برابر تهدیدات خارجی، از جمله داعش و نیروهای مورد حمایت ترکیه، فعالیت میکند. YPG بخشی از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) است که ائتلافی از گروههای کرد، عرب و دیگر اقوام سوریه برای مقابله با داعش است. این گروه از حمایتهای نظامی ایالات متحده بهره برده، اما ترکیه آن را به دلیل ارتباطات با پ. ک. ک (حزب کارگران کردستان) که آن را سازمان تروریستی میداند، تهدید تلقی میکند.
یگانهای حفاظت زنان یا یپژ (YPJ) یک نیروی شبهنظامی زنانه است که در کنار YPG (واحدهای دفاع مردمی) در سوریه برای دفاع از مناطق کرد در سوریه تشکیل شد. این گروه کاملاً از زنان کرد تشکیل شده است.
گروههای شبهنظامی عرب و مسیحی مانند ائتلاف عرب سوریه (SAC) و گروههای شبهنظامی مسیحی مانند شورای نظامی سریانی (MFS) نیز جزئی از جبهه دموکراتیک سوریه هستند که هدف آنها نمایندگی از جوامع مختلف در شمال سوریه است.
«نیروهای دموکراتیک سوریه» به عنوان یک شریک کلیدی برای آمریکا در منطقه، از حمایت نظامی، آموزش و تسلیحات برخوردار است. این امر منجر به تنشهایی با دولت سوریه تحت رهبری بشار اسد و همچنین با ترکیه شده که YPG (یک گروه اصلی از نیروهای دموکراتیک سوریه) را به عنوان یک سازمان تروریستی مرتبط با PKK (حزب کارگران کردستان) که در ترکیه در حال مبارزه با آنکارا است، میداند.
ترکیه چندین عملیات نظامی در شمال سوریه انجام داده تا نیروهای دموکراتیک سوریه را از منطقه مرزی عقب براند و از تشکیل یک منطقه خودمختار تحت کنترل کردها جلوگیری کند. عملیاتهای ترکیه در شمال سوریه، مانند عملیات سپر فرات (۲۰۱۶) و عملیات شاخه زیتون (۲۰۱۸)، هدفشان حذف نیروهای کرد از مناطق مرزی و جلوگیری از تشکیل یک منطقه خودمختار کردی در نزدیکی مرز ترکیه بوده است.
سناریوهای پیشروی سوریه
۱- ایجاد نظام سیاسی دموکراتیک
خوشبینانهترین و ایدئالترین سناریو برای آینده سوریه گذار این کشور به سمت یک نظام دموکراتیک و سکولار است که در آن قانون اساسی بر اساس توافق میان بازیگران مختلف نگاشته شود. در این سناریو مفروض این است که بعد از تدوین قانون اساسی، همهپرسی تصویب آن برگزار خواهد شد. در ادامه نیز نمایندگان جریانهای مختلف بر اساس اینکه نظام سیاسی ریاستی یا پارلمانی باشد، نمایندگان خود را نامزد خواهند کرد و یک انتخابات بزرگ و سراسری برگزار میشود.
در این سناریو چنین پنداشته میشود که کردهای سوریه نیز به حکومت دموکراتیک میپیوندند و حکومت مرکزی یکپارچه و دموکراتیک که در آن حقوق تمامی اقلیتها در نظر گرفته میشود، استقرار پیدا میکند. این سناریو مطلوبترین حالت ممکن برای مردمان خسته از ۵۴ سال دیکتاتوری خاندان اسد است. البته کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز از استقرار چنین مدلی از حکومت که نزدیک به نظام سیاسی آنها باشد، حمایت میکنند.
با وجود مطلوب بودن این سناریو، باید توجه داشت که زمینههای لازم برای محقق شدن این وضعیت در آینده سوریه مهیا نیست. مجموعه بازیگرانی که تحت عنوان معارض موفق به فتح دمشق شدهاند، کمترین سنخیت و نزدیکی را با دموکراسی و مدرنیته دارند. این نیروها حتی با وجود فشارهای خارجی بسیار بعید به نظر میرسد که به یک نظام لیبرال دموکراسی در آینده سوریه تن بدهند. افزون بر این در میان اقلیتهای سوریه نیز هماهنگی و همکاری لازم برای استقرار چنین نظامی سیاسیای وجود ندارد. در مجموع این سناریو را میتوان در دسته سناریوهای خوشبینانه و نامحتمل قرار داد که بیشتر بر روی کاغذ قابل طرح است و امکان اجرایی شدن میدانی ندارد.
۲- ایجاد امارت اسلامی یا جمهوری اسلامی سوریه
یکی از قویترین و جدیترین سناریوها برای آینده سوریه، احتمال ایجاد دولتی تحت عنوان جمهوری اسلامی سوریه یا امارت اسلامی سوریه است. در قاموس تفکر سیاسی هیات تحریر الشام به عنوان یک گروه اسلامگرا که پیشنه آن به القاعده و گروههای تکفیری بر میگردد، گزینه مناسب برای حکمرانی آتی سوریه ایجاد امارت اسلامی به سبک طالبان در افغانستان است. آنها با پیوستگی فکری به فرقه حنبلی و ابن تیمیه به شدت خلافت محور هستند.
در نگاه اولیه به نظر میرسد نظام سیاسی ایدئال برای معارضان حکومت بشار اسد ایجاد امارت اسلامی باشد، اما واقعیات میدانی ایجاد چنین نظامی سیاسی را حداقل از نظر عنوان بسیار ضعیف کرده است؛ بنابراین محتملترین گزینه در قالب سناریوی اخیر این است که نظام سیاسیای تحت عنوان جمهوری اسلامی سوریه به رهبری هیات تحریر الشام ایجاد شود. این سناریو به طور حتم تنها در شرایطی مورد حمایت خارجی قرار میگیرد که سازوکار دموکراتیک در آن دخیل باشد.
تحقق این سناریو یک مانع بزرگ دارد که آن هم عبارتست از احتمال مخالفت کردهای سوریه تحت حمایت آمریکا. ایجاد یک دولت تحت رهبری اعراب سنی، به طور حتم برای کردها، شیعیان علوی و حتی مسیحیان میتواند عواقب بسیار دردناکی را داشته باشد. شاید تنها موافق این سناریو کشور ترکیه و رجب طیب اردوغان باشد. این سناریو با وجود تمامی موانع میتواند واقعبینانه باشد.
۳- تجزیه سوریه به ۴ کشور بر اساس تقسیمبندی طایفهای، قومی و مذهبی
تجزیه سوریه به ۴ کشور سنی، کرد، شیعه و مسیحی یکی دیگر از احتمالات پیرامون آینده سوریه بعد از سقوط بشار اسد است. این سناریو بسیار بدبینانه بوده و عملا به معنای تجزیه کامل سوریه بر اساس فرقههای قومی و مذهبی طرح میشود. این سناریو در سطح خارجی کمترین موافق را داشته و در سطح میدانی نیز امکان وقع آن بسیار بعید به نظر میرسد. اساس سناریو اخیر این است که با توجه به عدم سازگاری اقلیتهای مختلف با یکدیگر هر کدام یک کیان سیاسی مستقل ایجاد میکنند. این سناریو در مجموع بسایر خوشبینانه و از امکان تحقق بسیار پایینی برخوردار است.
۴- تجزیه سوریه به دو کشور عربی و کردی
در وضعیت کنونی کشور سوریه میان مخالفان بشار اسد و کردها تقسیم شده است. کردهای سوریه که تحت حمایت آمریکا و نیروهای ائتلاف ضدداعش هستند، کنترل ۴۰ درصد محدوده سرزمینی کشور به ویژه تمامی مناطق نفتخیز سوریه را در شمال شرق و شرق در اختیار دارند. اساس فرضیه اخیر این است که پس از برخوردهای نظامی محدود در نهایت کشور سوریه به دو کشور مستقل کردی و عربی تقسیم میشود. مهمترین مخالف این سناریو را میتوان کشور ترکیه دانست. آنکارا معتقد است که نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) بخش سوری حزب کارگران کردستان (پکک) هستند؛ بنابراین از هر اقدامی برای مخالفت با آنها و شکستشان در برابر نیروهای تحت الحمایه خود فروگذاری نخواهد کرد. علاوه بر این در شرایط کنونی، حتی آمریکاییها و اروپاییها نیز موافق ایجاد یک دولت مستقل کردی در مناطق شمال و شرق سوریه نیستند. این سناریو شاید در وضعیت اولیه محتمل به نظر برسد، اما واقعیت این است که چنین وضعیتی بسیار دشوار بوده و از امکان تحقق بسیار کمی برخوردار است.
۵- استقرار نظام سیاسی فدارلیسم یا کنفدرالیسم
از درون مخالفت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای با سناریو تجزیه سوریه به دو دولت کردی و عربی، دیگر سناریو قابل طرح که شاید مدنظر اروپا و آمریکا قرار بگیرد ایجاد یک نظامی سیاسی فدرال به سبک کشور عراق باشد. در این مدل کشور سوریه میتوان به دو یا سه و شاید چهار منطقه فدرال تقسیم شود. اعراب سنی، کردها، شیعیان علوی و مسیحیان هر کدام یک ایالت فدرال داشته باشند و یک حکومت مرکزی نیز در دمشق مستقر باشد. یا در حالت سوریه میتواند همانند عراق تنها یک ایالت کنفدرال همانند اقلیم کردستان داشته باشد. این وضعیت بیشتر شبیه به یک نظام کنفدرال خواهد بود. این سناریو با وجود حمایت احتمالی غربیها هم در داخل و هم در سطح منطقهای مخالفان بیشماری دارد و امکان تحقق آن نامحتمل است.
۶- جنگ داخلی و لیبیایزه شدن سوریه
یکی دیگر از سناریوهایی که بسیاری از ناظران سیاسی در روزها اخیر نسبت به آن هشدار دادهاند، امکان لیبیایزه شدن سوریه است. اساس این سناریو بر این مبنا است که همانند سقوط معمر قذافی در لیبی دو یا چند نیروهای سیاسی – نظامی بزرگ در آینده رودروی هم قرار میگیرند و عملا کشور سوریه وارد یک جنگ داخلی فرسایشی میشود. این سناریو از نظر شاخصهای میدانی و میزان تضاد بازیگران سیاسی داخل سوریه زمینه تحقق بسیار بالایی دارد. حتی نیروهای هیات تحریر الشام نیز دارای وحدت حداکثری نیستند. این سناریو در صورت زیادهخواهی یک جریان سیاسی میتواند حداقل در کوتاه مدت صورت بگیرد.
۷- ایجاد دولت مرکزی مقتدر
محتملترین و واقعبینانهترین سناریو برای آینده سیاسی سوریه در میان مدت و بلندمدت ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر است. حکومتی که از درون یک تضاد سیاسی و شاید نظامی بزرگ بیرون خواهد آمد. اساس سناریوی اخیر این است که یک جریان در نهایت موفق میشود بر سایر گروهها غلبه کند و حاکمیت را بر کل کشور بگستراند. چنین سناریویی در آینده کوتاه مدت شاید هزینههای گزافی را صرف کند، اما در نهایت احتمال وقوع آن بسیار بالا است. البته باید توجه داشت که بازیگران منطقهای به شدت حامی این حالت هستند.