زیسان: سال ۱۹۷۸، شرکت هواپیمایی اَمریکَن (American Airlines)، یک شرکت هواپیمایی پیشرو، ضرری ۷۶ میلیون دلاری را گزارش داد. این شرکت فوراً به مقداری پول نقد برای توسعه نیاز داشت، اما نرخ بهره بالا بود، بنابراین مسئولان آن تصمیم گرفتند از مشتری خود برای تولید پول استفاده کنند.
به گزارش زیسان؛ شخصی در مدیریت ایدهای «درخشان» داشت، آن ایده این بود که آنها یک سفر درجه یک هواییِ مادامالعمرِ رایگان، به ثروتمندترین مشتریانشان ارائه دهند. شخصی که چنین بلیطی را میخرید و در اختیار داشت، میتوانست پس از پرداخت یکبار حق عضویت ثابت، در هر زمان که بخواهد و به هر مقصدی که بخواهد، تا آخر عمرش با هواپیمای آمریکایی پرواز کند؛ آنهم با یک همراه!
قیمت ورودیِ برای این بلیط، ۲۵۰ دلار تعیین شده بود که برابر با حدود ۷۰۰ هزار دلار پول امروز است. رقم بسیار بزرگی بود، اما در مقابل چیزی که مشتری دریافت میکرد، یک سرویس کاملا لوکس برای تمام عمر بود. برای یک میلیونر که مسافرتهای زیادی میکند، این یک معامله بسیار خوب بود. چراکه با پرداخت ۱۵۰ هزار دلار اضافی، میتوانست یک گذرنامه اضافی و یک همراه داشته باشد.
فرض کنید، در یک صبح خوب شنبه، بتوانید برای یک صبحانه راحت به لندن بروید و پس از آن یک شب زیبا را در پاریس بگذرانید. روز بعد برای یک کنسرت موسیقی در کره جنوبی باشید یا برای خرید در هنگ کنگ و سپس با استفاده از پروازهای خطوط هوایی American Airlines که تمام شهرهای بزرگ جهان را به هم متصل میکند تا روز دوشنبه به خانه خود برگردید. چه چیزی از این بهتر؟
در کل ۶۶ نفر متوجه شدند که این بلیط چه فایدهای دارد و در این برنامه ثبت نام کردند.
در میان این افراد، برخی از نامهای معروف مانند ویلی میس (Willie Howard Mays) بازیکن بیسبال، دنیس کانر (Dennis Conner) ناخدای جام آمریکایی و مایکل دل (Michael S. Dell) دیده هم میشد.
دو نام دیگر، اما در این لیست خیلی مهمتر بودند؛ ژاک ورم (Jacques Vroom) و استیو روتِشتاین (Steve Rothstein). این دو نفر کاری کردند که خطوط هوایی آمریکا از خود سوال کنند چرا واقعا آنها حتی این طرح را شروع کردند؟! اما چرا؟ بیایید با هم ماجرا را بخوانیم.
روتشتاین پس از صرف هزینه ۳۸۳ هزار دلاری، هم AAirpass و هم پاسپورت همراه را خریداری کرد و برای ۲۱ سال آیندهاش، بیش از ۱۰ هزار پرواز را رزرو کرد.
روتشتاین که عاشق پرواز بود، با این طرح به هرکجا که میتوانست و به هر دلیل پرواز میکرد. او فقط ۱۰۰۰ پرواز به شهر نیویورک و ۵۰۰ پرواز به سانفرانسیسکو، لسآنجلس و لندن و نزدیک به ۱۰۰ پرواز به توکیو، پاریس، سیدنی و هنگ کنگ انجام داد. او هر ماه دوازده بار به لندن میرفت!
شاید باورکردنی نباشد، اما این مرد فقط برای صرف یک ساندویچ به انتاریو و برای صرف صبحانه به پاریس میرفت. شاید هرکس دیگری هم جای او بود همین کار را میکرد؛ دریافت بهترین خدمات درجه یک سفر هوایی که در آن زمان ممکن بود.
خدمه پرواز، نام او، ترجیحاتاش و وعده غذایی مورد علاقهاش را از بر بودند!
به گفته خود استیو روتشتاین، این بهترین سرمایهگذاریای بود که در طول عمرش انجام داده بود، سرمایهای که زندگی او را کاملاً تغییر داد.
مردِ دیگر، ژاک وروم هم، همه این کارها را کرد و حتی یک قدم جلوتر رفت. او یک کارت نامحدود و یک کارت همراه پرواز را با قیمت ۴۰۰ هزار دلار خریداری کرد؛ بزرگترین خریدی که در زندگیش انجام داده بود. از آنجاکه همه وجه نقد را نداشت، یک وام ۱۲ درصدی از بانک گرفت.
ژاک ورم به ایالات متحده آمریکا و همچنین اروپا و سایر نقاط جهان سفر میکرد و اغلب بدون صرف هیچ هزینه اضافی و فقط برای ماندن چند ساعته در یک مقصد.
هنگامیکه پسرش در دانشگاه بود، هر شنبه برای تماشای فوتبال با او به ماین پرواز میکرد. او همچنین به واشنگتن. دی. سی پرواز کرد تا پدر زنش را با خود بیاورد تا برای بچههایش بچهداری کند!
او از پاسپورت همراه خود، مرتبا برای همراهی کردنِ دوستان و خانواده در سفرهای جهانی استفاده میکرد. او حتی قربانیانِ بیماریهایی که از خانواده شان دور افتاده بودند را هم، برای دیدن خانواده هایشان با خود همراه میکرد.
بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۸، وروم در مجموع ۳۸ میلیون مایل، یعنی به طور متوسط ۲ میلیون مایل در سال پرواز کرد. در مقایسه، روتشتاین حدود ۳۰ میلیون مایل پرواز از آن خودش کرده بود.
در سال ۱۹۹۰، شرکت هواپیمایی امریکن، حق عضویت AAirpass را از ۲۵۰ هزار دلار در ۱۹۸۱ به ۶۰۰ هزار دلار افزایش داد و در نهایت فروش بلیطهای نامحدود را در سال ۱۹۹۴ به پایان رساند؛ به جز یک مرتبه، زمانی که یک پیشنهاد از «نیمان مارکوس» (فروشگاههای زنجیرهای لوکس آمریکایی) در سال ۲۰۰۴ به این شرکت شد که با پرداخت ۳ میلیون دلار برای پاسبورت و ۲ میلیون دلار برای کارت همراه بتواند این پروازهای نامحدود را داشته باشد.
در سال ۲۰۰۷، بار دیگر خطوط هوایی امریکن، در مضیقه مالی قرار گرفت. یک تیم تحلیلگرِ قیمتگذاری، برای بررسی دقیق هزینههای شرکت، به ویژه کارت مسافرتی نامحدود آنها، راه اندازی شده بود.
آنچه آنها یافتند تمام سطوح مدیریتی این شرکت هوایی را متزلزل میکرد! این تیم گزارش داد که فقط دو کاربر این طرح، که همان دو مرد معروف یعنی استیو روتشتاین و ژاک وروم بودند، هرکدام روی دستِ این شرکت، ۱ میلیون دلار مالیات، هزینه و فروش بلیط گذاشته بودند.
در مجموع، خطوط هوایی آمریکا بیش از ۴۰ میلیون دلار صرف تهیه پروازهای درجه اول فقط به این دو نفر و همراهانِ آنها کرده بود. کاربران دیگر نیز خیلی عقب نبودند، آنها فراتر از آنچه شرکت هواپیمایی پیشبینی کرده بود، هزینه داشتند. مثلا یک کاربر به نام مایک جویس از شیکاگو، در مدت زمان ۲۵ روز ۱۶ بار رفت و برگشت به لندن انجام داده بود، که هزینهای ۱۲۵ هزار دلار داشت.
اما مشکل بزرگتر چیز دیگری بود! مشکل این بود که این مسافران بیش از مصرفشان صندلی روزو میکردند. استیو روتشتاین در کمتر از چهار سال، ۳ هزار رزرو کلاس اول انجام داد، اوً همیشه دو صندلی را رزرو میکرد، اما در نهایت ۲۵۲۳ صندلی را لغو کرده بود.
شرکت هواپیمایی مجبور بود در بسیاری از اوقات، این صندلیهای لغو شده یا استفاده نشده را به صورت رایگان در اختیار مسافران طبقه پایین قرار دهد.
همچنین، لیستی از رزروهای انجام شده توسط ژاک وروم در یک زمان مشخص نشان میدهد که بسیاری از این رزروها غیر ضروری و تکراری هستند.
بسیار خب... شاید بگویید، اما هیچ یک از این اقدامات خلاف شرایط و ضوابط طرح نبود، درست است؟
ممکن است بگویید که... بله! اما موضوع این است که این دارندگان کارت ویژه، از امتیاز خود سوءاستفاده میکردند.
پس از تحقیقات دقیق، هواپیمایی آمریکا استیو روتشتاین را به «رزرو شرطی» متهم کرد. گفته شد که استیو روتشتاین از کارت همراه خود، برای رزرو پرواز به نام مسافرانی که قصد سفر با آنها را نداشته استفاده میکرده است. به او اجازه داده میشد تا آخرین لحظه صندلیها را نگه دارد. درنتیجه او نیز این صندلیها را به افراد غریبه عرضه میکرد و از فروش آنها توسط هواپیمایی جلوگیری میکرد.
در موارد دیگر، روتشتاین در فرودگاه به مسافران دیگر نزدیک میشد و به آنها مسافرت درجه یک را با صندلی همراه خود پیشنهاد میداد و این صندلی را به آنها میفروخت.
خطوط هوایی این رفتار را تقلبی دانست و در نتیجه طرحِ Airpass و کلیه امتیازات همراه آن را خاتمه داد.
استیو روتشتاین همه اتهامات را رد کرد و ادعا کرد که او کاری نکرده است که در این شرایط و ضوابط مجاز نیست.
اتفاق مشابهی با ژاک وروم نیز رخ داد. این شرکت دریافت که او از کارت همراه خود برای رزرو سفر با افرادی که قبلاً هرگز با آنها پرواز نکرده، استفاده میکرد و بدون یک شب اقامت، سفر رفت و برگشت به ژاپن یا اروپا داشت. حدس زده شد که او صندلی همراه خود را میفروشد و مردم را با پول حمل میکند.
برای ماهها خطوط هوایی آمریکا افرادی را که وروم قبلاً با آنها پرواز کرده بود ردیابی کرد، از آنها سوال کرد و حتی آنها را تحت فشار قرار داد تا اعتراف کنند که برای سفر در ایرپاس به ژاک ورم پول پرداخت کرده اند.
ژاک وروم گفت که او هرگز صندلی را به کسی نفروخته و شرکت هواپیمایی را به انجام یک بازی ناخوشایند متهم کرد که در آن این شرکت فقط به دنبال بهانهای برای خاتمه دادن پاسهای اوست.
اما به نظر ما واقعا چه اتفاقی افتاده بود؟ ما فکر میکنیم، خطوط هوایی آمریکا سالها پیش واقعا تصمیم بدی گرفته بود که این طرح را راه انداخت. این شرکت از این کار صدمه دیده بود و سپس به دنبال دارندگان AirPass افتاده بود تا کنترل خسارت کند.
از آن زمان، تعداد دیگری از دارندگان نیز از دسترسی به برنامه سفر رایگان نامحدود خود محروم شدند؛ بنابراین ... بله ... باید بگوییم ... شرکت هواپیمایی آمریکایی نتوانست به قول خود عمل کند.