متن پیش رو گزارش «جامجم» از تبعات خودزشتپنداری و گرایش افراد به انجام عملهای زیبایی است که در ادامه میتوانید بخوانید: مدتی است نه فقط جامعه ما، بلکه جامعه جهانی، دچار تب زیبایی و جوان ماندن شدهاند؛ تبی که شرکتهای مد و فشن، تولیدکنندگان لوازم آرایش، صنعت سینما و البته جراحان زیبایی، به آن بیشتر دامن میزنند. کافی است فقط نسبت به یک قسمت ازبدنتان احساس ناخوشایند داشته باشید وبه پزشک متخصص زیبایی مراجعه کنید تابه راحتی هر چه تمامتر، بدن شما را بشکافد.
اختلال خودزشتپنداری یا بدشکلی بدن از آن دست اختلالاتی است که شاید پیشنیاز وحرکتی به سمت عملهای زیبایی باشد. افرادی که خیلی بدن خود را دوست ندارند و درسودای ایجاد تغییراتی به سرمیبرند. عملهای زیبایی تاجایی پیش رفته است که پزشکها و پزشکنماها هم دیگر نه جنسیت و نه سن وسال رابرای بیمارانشان درنظر نمیگیرند. خودزشتپندارهایی که تغییرات زیادی را در چهرههای اصیل ایرانی خود ایجاد کردهاند. افرادی که معمولا تن به اعمال جراحی غیرضروری میدهند وگاهی این اعمال جراحی را چندبار تکرار میکنند.
عوامل مختلفی برای گرایش افراد به سمت عملهای زیبایی وجود دارد. درجه نگرانی مردم از ظاهر و بدنشان بسیار متغیر است و از یک نارضایتی جزئی شروع شده تا به نوعی اختلال ذهنی جدی به نام خودزشتانگاری منتهی میشود. دکتر شهرام وزیری، روانشناس در گفتگو با جامجم در این خصوص میگوید: «اختلال بدشکلی بدنی معمولا به طور مستقیم با یک مشکل طبقهبندی شده درباره آسیبهای روانی همراه است. اگر فردی اشتغال ذهنی نسبت به یک یا چند عیب و نقص در ظاهر و بدنش داشته باشد که از نظر دیگران قابل مشاهده نباشد، از طرفی در مقطعی از زمان که چنین افکاری به سراغ این افراد میآید، مکررا از دیگران در خصوص ظاهرشان اطمینان میخواهند یا دچار قیاس با دیگران میشوند.» افرادی که گرفتار یک نقص خیالی در صورت یا اندام خود میشوند که روند زندگی، شغلی و اجتماعی آنان را مختل میکند و دیگر قادر به زندگی عادی نیستند.
البته دکتر وزیری هم بر این باور است که این نشخوار فکری به وجود آمده یک نوع ناراحتی و اختلال قابل ملاحظهای در عملکرد شغلی، تحصیلی و اجتماعی این افراد حاصل میکند. گویا افرادی که گرایش بیشتری به انجام عملهای زیبایی دارند، دچار اختلالات شخصیتی هستند و با انجام این عملها قصد سرپوش گذاشتن بر مشکلات روحی و روانی خود را دارند.
افراد با بدشکلی بدنی بر این باورهستند که بعضی ازجنبههای ظاهریشان جذاب نیست. وزیری هم معتقد است که افراد دارای این اختلال به این فکر میکنند که قسمتی از بدن و ظاهر آنان جذاب نبوده یا از یک زیبایی خاصی برخوردار نیست، همین امر آنان را به سویی وامیدارد که باید با این جزء از بدنشان چه کنند. این افراد نمیتوانند با دیگران تعاملات اجتماعی برقرارکنند.
شاید همین موضوع منجر به گرایش و تمایل آنان به سمت عملهای زیبایی میشود. البته اینطور هم نیست که همیشه نتیجه جراحی برای چنین افرادی رضایتبخش باشد. به همین دلیل این افراد مدام خود را به دست تیغ جراحان میسپارند یا ازجراحی که نتوانسته ایدهآل آنها را برآورده کند، شکایت میکنند.
تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود، همراه با احساسات وافکاری است که میتواند تغییردهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یامنفی باشد. وزیری نیز بااشاره به اینکه ۲تا۳درصدمردم احتمال ابتلابه این اختلال را دارند، توضیح میدهد: «تبلیغات، الگوها و مدهایی که توسط برخی افراد دنبال میشوند و در کنار آن تمنای یک آدم برای زیبا بودن، میتواند کشش این موضوع را دوچندان کند.
اگر فردی بخواهد یک نقصی رابه واسطه انجام عملهای زیبایی برطرف کند، مشکلی وجود ندارد، اما اقدامات غیرمتعارف در این حوزه به سبب وجود یک تمنای روانی در فرد است.» بااین حال نشخوارفکری نیزازدیگر علل تأثیرگذار بر هیجانات و احساسات بوده و زمینهساز افزایش انجام اعمال زیبایی میشود. افراد با تقویت مهارتهای رفتاری باید از بروز نشخوار ذهنی جلوگیری کنندوبه نوعی، به خودباوری و پذیرش برسند تا افکار منفی درخصوص ظاهرشان، آنان رابه سمت انجام جراحیهای زیبایی افراطی سوق ندهد.
میل به شبیه دیگران بودن یاوسواس چگونه بودن، علاقه جنونآمیزی را در برخی افراد ایجاد کرده است؛ مسألهای که نه فقط آمار مراجعهکنندگان برای انجام جراحیهای زیبایی را کم نکرده بلکه بحرانهای اقتصادی هم در این خصوص ناتوان بوده و نتوانسته این میل افسارگسیخته به بریدن و دوختن تنها را مهارکند.