چه شده که زنها در ورزشگاهها حرفهای رکیکی می زنند که تا حالا مختص مردان بود؟

چه شده که زنها در ورزشگاهها حرفهای رکیکی می زنند که تا حالا مختص مردان بود؟
اتفاقاتی که این روزها در فضای ورزشی ایران رخ داده است، از یک نظر پدیده جدیدی محسوب نمی‌شود. در حقیقت، ساختار سیاسی ایران با دو مشکل اساسی در این موضوع مواجه است. ازیک‌سو، نمی‌خواهد خود را با ضوابط عمومی فدراسیون‌های جهانی یا کمیته بین‌المللی و منشور المپیک سازگار کند و درعین‌حال، می‌خواهد که همچنان از مزایای عضویت در این نهادها بهره‌مند شود و در مسابقات المپیک و جهانی و باشگاهی شرکت کند. از سوی دیگر، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند خود را با الزامات فرهنگی ورزش در داخل کشور تطبیق دهد.
کد خبر: ۱۹۶۷۸
|
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۱

روزنامه هم میهن نوشت: ریشه این مسئله نیز در ناسازگاری فرهنگ ورزشی با ارزش‌های سنتی است. این ناسازگاری به‌ویژه در ورزش زنان اهمیت بیشتری دارد. در سنت اجتماعی ما زن اساساً واجد جایگاهی نبود که بخواهد برای اثبات خود به صحنه بیاید و از آن مهمتر سرود برابری با مرد را بخواند. آن سنت الزامات خاص خود را به رفتار و پوشش و جایگاه زنان بار می‌کرد.

ولی زن در جامعه جدید تمام این محدودیت‌ها را رد می‌کند. شاید تعجب کنیم که چرا برخی از زنان نیز همپای مردان از کلمات رکیک استفاده می‌کنند. کلماتی که حتی کاربرد آن از سوی زنان وجاهت منطقی ندارد. علت این پدیده در همین اصرار به برداشتن مرز‌های تمایزی است که، چون به اجبار ایجادشده شکل‌های افراطی و حتی مضحک هم پیدا کرده است.
مشکل مهم و دیگر این ساختار داشتن تصور حق انحصاری امور به‌ویژه در حوزه فرهنگ نزد صاحبان قدرت است این تصور موجب شده که در اجرای اهداف فرهنگی به‌کلی ناکارآمد شوند. نمونه آن فضای عمومی ورزشگاه‌ها به‌ویژه فوتبال است که متاسفانه در کشتی هم هست و در سال‌های اخیر به والیبال و سایر رشته‌های ورزشی هم سرایت کرده است.

سیاست‌زدگی در ورزش، انحصار نسبی در مالکیت تیم‌های ورزشی، کوشش برای تبدیل ورزش به ابزاری برای پیشبرد اهداف فرهنگی غیرمرتبط با ورزش، عدم حضور مردم و ذینفعان در مسائل و مدیریت باشگاه‌ها و نیز تنظیم مقررات عمومی فضا‌های ورزشی، در کنار علاقه وافر برای حضور در رقابت‌های ورزشی در سطح بین‌المللی و کوشش برای کسب مدال و جام و افتخار به آنها؛ جملگی موجب ایجاد سیاست‌هایی متعارض و فضایی مغشوش در ورزش شده است که دیر یا زود هزینه آن هم باید پرداخته شود.

این‌گونه تعارضات و عوارض در اغلب حوزه‌های مدیریتی وجود دارد ولی به عللی از جمله ضرورت تبعیت از منشور المپیک و مقررات فدراسیون‌های جهانی؛ در ورزش برجسته و مشهود شده است؛ زیرا در صورت عدم رعایت ضوابط این نهاد‌های بین‌المللی، امکان اخراج از فدراسیون‌های ورزشی جهانی وجود دارد و از آنجا که ورزش به‌ویژه ورزش قهرمانی رکن مهمی در تامین اوقات فراغت یا حتی هویت‌بخشی جوامع جدید است، تن دادن به اخراج موجب بحران داخلی خواهد شد.

فراموش نکنیم که ایران همچنان در حوزه ورزش در مقایسه با کشور‌های مشابه خود حرف‌های زیادی برای بروز استعداد‌ها دارد. بعلاوه پربیننده‌ترین شبکه تلویزیونی ایران با فاصله زیاد، شبکه‌هایی است که به ورزش می‌پردازند و الا صداوسیما فاقد مشتری جدی خواهد بود.

مجموعه این وضعیت در ورزش ایران موجب شده که حکومت هم در داخل و هم در خارج دچار چالش شود. چالش‌هایی که با گذشت زمان تشدید می‌شود و به اتخاذ تصمیمات به نسبت عجیب منجر شده و خواهد شد.

راه‌حلی جز سیاستگذاری بدون تناقض یا با تناقضات اندک نیست. با ممنوع کردن حضور زنان یا مردان در ورزشگاه‌ها هیچ مسئله‌ای حل نخواهد شد. مقررات پوشش هم همچنان دامن‌گیر فدراسیون‌های ورزشی خواهد بود.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: