مجموعهای از سخنان شهید مطهری در مورد معلم در ادامه تهیه شده که میتوانید از آنها برای تبریک روز معلم بهره بگیرید.
معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است.
فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج میآورید و آن قدر زیر این چوبها و هیزمها قرار میدهید که اینها کم کم مشتعل شود.
یادم میآید کلاس اوّل راهنمایی بودم که دست خط خوبی نداشتم و به خاطر دست خط خودم همیشه خجالت میکشیدم تا اینکه گذشت و رسید روزی که اتّفاق بزرگی به وقوع پیوست
و آن لحظهای بود که معلّمم در سر کلاس درس، پیش همه دانش آموزان از دستخط من تعریف کرد و مرا مورد تشویق و تحسین خودش قرار داد.
معلّمم با این کار غوغایی در درون من به وجود آورد و مرا متحوّل کرد طوری که عاشق دستخط خودم شدم و حتّی با علاقه و اشتیاق فراوان در کلاس خوشنویسی ثبت نام کردم از آن روز به بعد به طور نا خود آگاه به درس و مشق و کلاس و مدرسه توجه زیادی میکردم
طوری که پیشرفت تحصیلی چشمگیری داشتم. اکنون که دقیقتر نگاه میکنم و با دیدگاه دیگری به این مسئله توجه میکنم، میبینم که با این کار معلم خواست به من خوب نوشتن را یاد بدهد؛ و این یک حادثه اتفاقی نبوده است بلکه این روش و دیدگاه روانشناسانه معلم بود که با روشی استادانه به من یاد داد که چگونه زیبا بنویسم.
معلمم به خاطر دستخط بدم مرا تنبیه یا سرزنش نکرد او به من نگفت که تو خوب نوشتن بلد نیستی و یا. چرا؟ ..، چون او روانشناس بود، چون او دلسوز بود و از همه مهمتر او متعهد به خدمت گزاری بود.
با این خصوصیات بارز و برجسته بود که او توانست این تغییرات شگرف را در شاگردش به وجود آورد. واین کار از عهده هیچ کس جز معلمی فداکار، متعهد و روانشناس ساخته نیست.
معلمم به من یاد داد که راستگو باشم، که به بزرگترها احترام بگزارم.
من از او یاد گرفتم که چگونه بیندیشم، چگونه با دیگران رفتار کنم و مهمتر از همه او به من یاد داد وقتی در مقابل جمع با شکوه و بزرگی، چون شما معلمان عزیز میایستم با احترام و مؤدبانه بایستم و بر مقام شامخ و رفیع شما ارج بگزارم.
من از معلم خوب گوش دادن را یاد گرفتم، چون او حرفها و سؤالات مرا با دقت زیاد گوش میداد و با حوصله و صبر زیاد به آنها جواب میداد و من صبر و حوصله از او یاد گرفتم؛ و در یافتم که خوب گوش کردن هنر بزرگی است.
چنانچه نویسنده بزرگ امرسون میگوید که انسانهای بزرگ و موفق بیشتر گوش میکنند و انسانهای کوچک و کوته بین بیشتر حرف میزنند.
معلمان به ما هنر سخنوری را میآموزند آنها به ما میگویند که آدمی با سخن گفتن، شخصیت انسانی خود را به نمایش میگذارد ...
" تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. "
اگر کسی به هر دلیل، چه به دلیل ترس، چه به دلیل کم رویی و یا ابهام در تفکر نتواند مقصود واقعی خودش را بیان کند شخصیتش نا شناخته، گنگ و پر از سوء تفاهم ارز یابی میشود؛ و همه اینها را معلمان به ما یاد میدهند.
آنها به ما یاد میدهند که چگونه از کسانی که در حق ما خوبی و بزرگواری کرده اند قدر دانی و سپاس گزاری کنیم. چگونه در قبال خوبی که در حق ما شده، عکس العمل نشان دهیم؛ و همین طور چگونه حتی جواب بدی را با خوبی دهیم؟؛ و در محضر کدام استاد، کدام بزرگ مرد میتوان چنین مطالبی را یاد گرفت؟
پس با این اوصاف معلمی شغل یا حرفه نیست، معلمی تعهد و عشق است معلمی هنر توانمندی است که این هنر در تک تک شما معلمان دلسوز و بزرگ نهفته است.
پس معلمی نه تنها شغل نیست بلکه عرصه و میدان و جولانگاه تأثیر گذاشتن و یاد دادن است یاد دادن آنچه را که برای پیشرفت و بزرگ شدن یک شاگرد و دانش آموز لازم است معلمان با اعمال و رفتاری که انجام میدهند روی ما تأثیر میگذارند و این تأثیر باعث میشود که آن اعمال را از آنها یاد بگیریم.
معلمی واژهای است مقدس که پیامبران ما برای عمل به مأموریت خود و ابلاغ وحی به مردم، این منصب را دارا بوده اند؛ و خداوند در اولین آیه خویش به پیامبر میفرماید:
" اقرا باسم ربک الذی خلق ...... علّم الانسان عالم یعلم "
" بخوان بنام آفریدگار – پروردگارت بنام خدایی که تمام موجودات عالم را خلق نمود .... و آموخت به انسان آنچه را که نمیدانست "
از مفهوم آیه چنین بر میآید که خداوند در این آیه خود را معلم انسانها میداند و میفرماید خدا یاد داد به انسان آنچه را که نمیدانست. پس معلم اول خداوند تبارک و تعالی است؛ و این گونه قرآن کریم به مقام معلمی ارج نهاده است.
در مورد ارزش مقام معلم همین بس که میگویند اسکندر به معلم خویش بیش از پدر و مادرش احترام و تعظیم میکرد از او میپرسند که چرا این همه به معلم خویش احترام میگزاری؟
در جواب میگوید برای اینکه پدرم مرا از آسمان به زمین آورد حال آنکه استاد و معلمم مرا از زمین به آسمان میبرد یعنی معلم با علمی که به ما یاد میدهد و روشنایی که به ضمیر ما میبخشد ما را از زمین (مادیات) به ملکوت هدایت میکند.
شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد؛ لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاًبا نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر میکند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمهای برای عبادت میداند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه مییابد
و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل میسازد. هنر معلمی معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوهای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است.
در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است: اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق ۱ تا ۵)
(بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمیدانست).
در این آیات خداوند، خود را «معلم» میخواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیدهترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمیدانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد: چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، میتوان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است. به همین جهت امام خمینی (ره) میفرمود: معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..
به وسیله وحی؛ مردم را دعوت میکند به نورانیت؛ دعوت میکند به محبت؛ دعوت میکند به مراتب کمالی که از برای انسان است.