تاریخ ابعاد کشف نشده زیادی دارد. مثلا همینکه بعد از سالها گمانههایی مبنی بر زنده بودن هیتلر زده شد. یا این سئوال که بسیار عجیب است؛ ویلیام شکسپیر واقعا وجود داشته؟! در این مطلب میخواهیم چند راز تاریخی جالب را با شما در میان بگذاریم تا ذهن شما هم مثل ذهن ما پر از پرسش شود! پس با همراه شوید.
در تایخ ۳۰ آوریل سال ۱۹۴۵ آدولف هیتلر در پناهگاه زیرزمینی خود خودکشی کرد و پیکر او نیز بعدها پیدا شد. اما موضوع به این سادگیها نیست. بعدها اف بی آی بر اساس مدارک یافت شده اعلام کرد که هیتلر بعد از پایان جنگ زندگی خوب و آرامی را گذرانده است. سالها این گمانه مطرح بوده که او ابتدا در آرژانتین مخفی شد و سپس به برزیل نقل مکان کرد. این واقعیات در کتاب «هیتلر در برزیل:زندگی و مرگ او» نوشته شده است.
در این شائبه مطرح شده که هیتلر برای مخفی شدنِ نام خودش رابه آدولف لایپزیگ تغییر داد و با زن سیاه پوستی به نام کاتینگا زندگی میکرده است. بومیان منطقه وی را آلمانی پیر صدا میزدند. این در حالیست که مدتی پیش بار دیگرِ زنده بون هیتلر زیر سئوال رفت. شما چه فکر میکنید؟
این سوال ذهن خیلیها رابه خود درگیر کرده است که آیا شکسپیر واقعا وجود داشته است؟ بیایید درنظر بگیریم که او واقعا وجود داشته. آیا او تمام آثارش را بدون هیچ آموزشی خودش به تنهایی نوشته است؟
در فیلمی به نام "Anonymous" شکسپیر هنرمند متوسطی بود که نوشتههای "Edward de Vere" را ثبت میکرد. تعداد زیادی از متخصصان با این نظریه مخالف هستند. این یکی از رازهایی است که فعلا باید برای برملا شدنش صبر کنیم.
قدیمیترین تمدن شناخته شده در هند باستان در منطقهای از غرب هند تا افغانستان امروزی گسترده شده بود، بیش از پنج میلیون نفر در عصر برنز دراین منطقه زندگی میکردند، اما همگی انها به طرز نامعلومی از بین رفته اند. حفاریها درسال ۱۹۲۲ میلادی نشان داد که مردم این منطقه از فرهنگ بالایی در حفظ بهداشت برخوردار بوده اند.
سیستمی از کانالهای پیچیده فاضلابها را گرد آوری و به بیرون از منطقه انتقال میداده که وجود چنین پیشرفتی در آن مقطع زمانی غیر منتظره است. باستان شناسان هیچ نشانی از درگیریهای اجتماعی و یا مشکلات رایج دیگر در عهد باستان پیدا نکردند، حتی بهنظر میرسد تا آخرین لحظات سیستم بهداشتی انها کاملاً تمیز نگه داشته شده است.
پیتر یکم واقعی نبود! این داستان درباره “تزار تقلبی” بعد از بازگشت او از اروپا شایع شد ریش شیو شده و لباسهای سبک اروپایی او مردم را نگران کرده بود که شاید اروپا زده شده است. مردم متوجه تغییراتی در ظاهر او شده بودند. قد او بلندتر شده بودو پیرتر بنظر میرسید. برخی مدعی شده بودند که او دیگر به رسم و رسومات روسی علاقهای نشان نمیدهد و نمیتواند به زبان مادری اش نامه بنویسد.
بر طبق این نظریه تزار واقعی دستگیر ودر یک قلعه نظامی محبوس شده و صورت او در ماسک آهنین پوشانده شده است. تعداد زیادی از اسرار بزرگ زندگی باقیمانده اند و رازهایی در سینهی تاریخ وجوددارد که محققان سال هاست در حل آنها متوقف مانده اند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ راز بزرگکه در تاریخ فراموش شده اند.
در طول حفاری در زیر منطقه تاریم در غرب چین، باستان شناسان موفق به کشف بیشتر از ۱۰۰ مومیایی با قدمت بیش از دو هزار سال شدند، اما انچه که باستان شناسان را متعجب کرد موهای بلند و روشن این مومیاییها بود. درسال ۱۹۹۳ میلادی با گرد آوری و آزمایش نمونههای DNA از این مومیاییها مشخص شد که آنها از لحاظ ژنتیکی اروپایی بوده اند. با این که در متون چین باستان از هزار سال قبل از میلاد مسیح وقایع تاریخی قفقاز ثبت شده است، اما هیچ اشارهای به وجود این افراد در آن مکان نشده است.
در افسانهها آمده است پس از این که پارتها از ایران باستان ارتش غیرقابل شکست رُم به رهبری ژنرال کراسوس را شکست دادند، گروه کوچکی از اسرای جنگی فرار کرده ودر صحرا سرگردان شده تا نهایتاً توسط ارتش هان دستگیر شدند. مورخ چینی قرن اول بان کی مون گو از نبردی صحبت میکند که در آن چینیها با ارتشی عجیب که حالت نظامی شبیه به ماهی بخود گرفته بود جنگیده است، این توصیف به آرایش نظامی رمیهای باستان شباهت دارد. مورخان انگلیسی در آکسفورد از سوابق باستانی شهری کوچک در نزدیکی صحرای گبی به نام لی کیان خبر میدهند؛ ترجمهی لی کیان به چینی میشود رُم. شاید آزمایش DNA از بعضی چشم رنگیهای این منطقه بتواند توضیحی برای این مسئله پیدا کند.
وجود یک راهزن انسان دوست که در جنگل زندگی میکرده یقیناً از سلطان افسانهای با شمشیر جادویی در سنگ محتملتر بنظر میرسد، تا کنون مشخص نشده که رابین هود واقعاً چه کسی بوده است، تحقیقات در کتابهای باستانی منجر به پیدا شدن لیستی از نامها شده است شامل فراریی از یورکشایر به نام رابرت هود، هابهود و رابرت هود دیگری از ویکفیلد و چندین نام دیگر، در طول زمان نام رابین هود چنان مترادف با سرکش گری شده است که بنظر میآید کاراکترهایی مانند پرنس جان و ریچارد شیر دل بعدها به این داستان اضافه شده اند.
در ساحل بریتانی در شمال غرب فرانسه بیش از سه هزار سنگ ایستاده بزرگ در خطوط کامل و به طول بیش از ۱۲ کیلومتر گسترده شده اند. افسانههای محلی میگویند این سنگها سپاهیان روم هستند که توسط مرلین جادوگر به سنگ تبدیل شده اند. جواب منطقی تری توسط محققین مطرح میشود که ممکن است این سنگها یک آشکار ساز زمین لرزه بوده باشند که استادانه توسط مردم عصر نوسنگی ساخته شده باشند. هویت مردمی که انها را ساخته اند ناشناخته باقیمانده است.
مورخان باستان بیش از آنکه از علل ناشی به فروپاشی امپراطوری رم سخن بگویند از سقوط امپراطوری با نام مینوانس سخن گفته اند. درحدود سه هزار و پانصد سال پیش زندگی در جزیرهی کرت «محل سکونت پادشاهی افسانهای و جانور انسان خوارش» بعلت فوران آتشفشانی در جزیرهی همسایه اش یعنی تِرا مختل شد. لوحهای باستانی نشان میدهد بجای آنکه مینوانسها توسط خاکسترهای آتشفشانی از بین بروند تا ۵۰ سال بعد نیز در آن مکان زندگی میکرده اند. احتمالا از بین رفتن انها شامل سناریویی از تضعیف شدن توسط گدازههای آتشفشانی ودر نهایت از بین رفتن توسط یونانیها بوده است.
صدها پیکر باستانی در اطراف تالابهای شمالی اروپا کشف شده است. محققان با بررسی این اجساد به شواهد مخوفی از شکنجههای قرون وسطایی دست یافته اند. چنین سرنخ نشان از مراسمی مانند قربانی کردن انسانها در آن مکان دارد.
مورخ یوانی پوسانیاس داستانی را شرح میدهد که طی آن شهر بزرگ و پیشرفتهی هلیکه توسط زمین لرزهای بزرگ با خاک یکسان میشود و پس ازآن سونامی بزرگی هر انچه از عظمت و شکوفایی آن شهر باقیمانده رابه سوی دریا جارو کرده و آن رابه پوسِیدون خدای دریا و زمین لرزه تقدیم میکند. هیچ اثری از این جامعهی افسانهای در خارج از متون یونان باستان پیدا نمیشود، اما درسال ۱۸۶۱ یک باستان شناس سکهای با شمایل سر پوسِیدون پیدا میکند.
درسال ۲۰۰۱ باستان شناسان خرابههای هلیکه را زیر گل و لای و آبهای ساحلی کشف میکنند. در حال حاضر انها به از زیر خاک در آوردن این باقیماندهها مشغول هستند. ممکن است هلیکه همان امپراطوری از دست رفتهی آتلانتیس بوده باشد.
رونگورونگو اسکریپتهای هیروگلیف کشف شده در جزیرهی ایستر است، ساکنان اولیهی این منطقه میتوانستند با خطی متکی بر عکسهای بنویسند در حالیکه هیچکدام از همسایگان انها در آن زمان قادر به نوشتن نبوده اند. درسالهای دهه هفدهم میلادی این زبان فراموش شده و نوشتههای هیروگلیف آن جزو اسرار به حساب میامد. پس ازآن با ورود استعمارگران اروپایی و ممنوع کردن این آثار بدلیل ارتباط با ریشههای بت برستی جزیره نشینان، آخرین امیدها برای رمزگشایی این آثار از بین رفت.