زیسان: آیا در دنیا موضوعی شخصیتر از این هم وجود دارد؟ حتی اگر چنین باشد هم زندگی یک زوج تازه ازدواج کرده از مداخله اطرافیان در امان نیست.
در سه دهه گذشته، جمعیت پاکستان دو برابر شده و به نزدیک ۲۲۰ میلیون نفر رسیده است و از نظر جمعیت، پنجمین کشور جهان به شمار میرود. در این کشور، ۴۵.۵ درصد افراد بیکارند و تورم در این کشور ۱۱ درصد است که روز به روز در حال افزایش است. مطمئنا دلایل دیگری هم وجود دارد، اما یکی از دلایل اصلی آن، رشد سریع جمعیت است. اما جای تعجب است که پس از سرشماری اخیر، به جای صحبت در مورد چگونگی میزان مصرف این هیولای جمعیت در کشور و اقدامهای اضطراری برای کنترل آن، تمرکز بیشتر روی این موضوع است که جمعیت فلان شهر و فلان ایالت کمتر است و چرا در فلان شهر بیشتر است؟
به گزارش زی، در کل، به نظر نمیرسد حتی شعار و فرمول «دو بچه، کافی است» برای برخی افراد مفید باشد، اما با وجود این، به هر کجا که نگاه کنید، فقط یک فریاد بلند میشود که «چرا بچهدار نمیشوید؟» چه هنگام غم و اندوه باشد و چه شادمانی، چه کسی جلوی جسد بیجانی نشسته باشد و چه آهنگ و نوایی بنوازند، انگار برخی از زنان و مردان هیچ ارتباط و تعلقخاطری با فضای موجود ندارند. تنها هدف آنها در زندگی این است که بدانند چرا تازهعروسها هنوز بچهای به دنیا نیاوردهاند؟
از نظر آنها، اگر یک یا دو سال از ازدواجتان گذشت، باید بدانید که کار از کار گذشته است. نحوه سوال و مشاوره آنها به گونهای است که اگر این زوج تازه ازدواجکرده بیش از این منتظر بمانند، احتمالا هرگز صاحب فرزندی نخواهند شد. در این میان، به ندرت کسی حرفی به شوهر میزند؛ بیشتر اوقات این زن است که هدف این نوع مشاورهها و نصایح قرار میگیرد: «ببین! یک کاری بکن! خودت را آزمایش کن، شاید مشکلی داشته باشی. اگر مشکلی وجود داشته باشد، به موقع آن را معالجه کن! اگر سن تو بالا برود، دیگر بچهدار نخواهی شد.» سپس با دلسوزی میافزایند: «همه دنیا بچهدار میشوند، شما بیهوده دیر میکنید و منتظر میمانید. اگر بچه نداشته باشید، فردا مردم پشت سرتان حرف میزنند. یک بچه بیاور تا دهان مردم بسته شود.»
اما هنگامی که نوزاد به دنیا میآید هم توصیهها و مشاوره متوقف نمیشود: «کاری کن که -طفل دیگری به دنیا بیاور- فرزندانت جفت شوند، برادر، بازوی برادر است.» و حتی اگر این کار نیز انجام شود، توصیه دیگری آغاز میشود: «فقط یک فرزند دیگر داشته باشید و پس از آن بس کنید و از زندگی خود با آرامش خاطر لذت ببرید.»
این سوالها فقط به شما -زن و شوهر- محدود نمیشود؛ اعضای خانواده نیز با این پرسشها شکنجه میشوند: «دختر ما به محض رفتن به خانه بخت، صاحب فرزند شد. چرا برای شما اینطور نیست؟ به فکر چاره باشید و او را به دکتر معالج ما نشان دهید. من هم موضوع دخترتان را با او در میان گذاشتهام؛ این که ۱۰ ماه از ازدواجش میگذرد و هنوز هیچ خبری از بچهدار شدن او نیست!»
آیا امکان ندارد آنان در زندگی هدف دیگری داشته باشند؟ آیا ممکن نیست که آنان قبل از آوردن انسان دیگری به جهان، در حال برنامهریزی برای فراهم آوردن زندگی بهتری برای او باشند؟
آمنه احسن، که در کنار خانهداری، یک ادیب و نویسنده است، میگوید: «از ازدواج من تقریبا ۹ سال میگذرد. در تمام این مدت، بارها و بارها از من در مورد کودک سوال شد. شنیدن و پاسخ دادن به آن، برای من بسیار آزاردهنده است. حالا که زمان زیادی سپری شده، مردم طوری با من صحبت میکنند که گویی برای من بسیار متأسف و دردمندند و میگویند این که چیزی نیست؛ فرزندان ما نیز مال شما هستند، و این بر اضطراب من بیش از پیش میافزاید.»
آمنه میافزاید: «مردم از من میپرسند: بچهدار نمیشوی یا خودت نمیخواهی بچهدارشوی؟ من فکر میکنم این تصمیم و اراده من است و این گونه سوالها نباید مطرح شود؛ هیچ کسی نباید درباره امور شخصی ما حرف بزند و دخالت کند. کاش مردم این را درک کنند.»
دکتر سدره اختر، روانشناس بالینی، میگوید: «در کشور ما، فشار اجتماعی روی زن و شوهر، به محض ازدواج آغاز میشود. نکته مشترکی که من در مورد زوجهای متاهل سراغ دارم این است که آنها خودشان نمیخواهند بچهدار شوند، اما فشار جامعه و خانواده آنقدر زیاد است که آنان مجبور میشوند درباره آن فکر میکنند؛ این زمانی است که فشار اجتماعی آنها را چنان دچار افسردگی کرده است که با وجود تلاش و کوشش، باردار شدن برای آنان به امری دشوار تبدیل میشود.»
خانم سدره در مورد رفتارهای اجتماعی صحبت میکند. او میگوید که خود سه سال است ازدواج کرده و با مشکل بچهدار شدن مواجه است. به گفته او، «تصور کلی ما این است که پس از ازدواج، باید بچهدار شد؛ ازدواج کنیم و بچهدار شویم! زندگی همین است و کسانی که چنین روش زندگی را پیش نگیرند، جهان بر آنان تنگ میشود و اکنون نه تنها زنان، که مردان نیز در این مسابقه پیشتازند.»
سدره به نکته مهمی نیز اشاره میکند؛ این که اگر مردان برای بچهدار شدن، تحت فشار قرار بگیرند، بدون شک به مشکل برمیخورند و این امر باعث به تاخیر افتادن بارداری میشود. او به عنوان یک روانشناس، در مورد مردانی در این شرایط میگوید: «این یک روند طبیعی است که عجله و استرس بیش از حد میتواند اوضاع را بدتر کند؛ بنابراین بگذارید مردم هرچه میگویند بگویند. این جنبه از زندگی خود را با مشاوره شخصی سپری کنید و تا آنجا که ممکن است از فشار اجتماعی دور بمانید.»