رازی که فیلسوفان باستان درباره کیهان شناسی مدرن فهمیدند

رازی که فیلسوفان باستان درباره کیهان شناسی مدرن فهمیدند
آیا آنچه که فیلسوفان باستان از جمله آناکسیماندر و یا حتی پادشاهان خردمندی مانند مارکوس اورلیوس درباره ماهیت جهان می‌گفتند حقیقت داشت؟ آیا توصیف آنها از ماده در نظریات کنونی کیهان‌شناسی معتبر است؟
کد خبر: ۵۱۰۰
|
۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۶

زی‌سان: ایده‌های باستانی در مورد کیهان، ماده را به گونه‌ای توصیف می‌کنند که دائماً در اشکال و ساختار‌های مختلفی، از بسیار کوچک تا بسیار بزرگ، در حال جزر و مد است.

به گزارش زی‌سان، در همان حالی که علم بیشتر در مورد ماده، فعل و انفعالات آن و چگونگی تولد و تکامل ستارگان به ما آموخت، ما شاهد ارتباط عجیبی بین آن شهود‌های قدیمی و چگونگی وجودشان هستیم. درس این است که طبیعت بازیافت کننده نهایی است، زیرا اجزای اساسی ماده دائماً به اشکال و ساختار‌های مختلف، در می‌آیند چه زنده و چه غیر زنده. 

گاهی برای رفتن به جلو باید به عقب برگردیم. به نظر می‌رسد ایده‌های قدیمی همچنان معتبر هستند، حتی اگر در قالب‌های مختلفی باشند. مفاهیم و شهود‌های مشابه در فرهنگ‌های مختلف ظاهر می‌شوند، چرا که مردم سعی می‌کنند آنچه را که در جهان می‌بینند درک و فهم کنند. واژگان و بافت‌های فرهنگی تغییر می‌کنند، مفاهیم اساسی، روش شناسی و حتی اهداف توضیحات مختلف است، اما ایده‌های اصلی اساساً یکسان هستند. به طرز شگفت انگیزی، این همان نحوه چیدمان ماده در ساختار‌هایی است که می‌بینیم - از اتم‌ها گرفته تا کهکشان ها.

حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد در یونان باستان، آناکسیماندر میلتوس، یکی از اولین فیلسوفان غربی، دید قدرتمندی از کیهان داشت. او معتقد بود که همه چیز از یک ماده اولیه ساخته شده و هر چیزی که ما در جهان و آسمان می‌بینیم - از قورباغه‌ها گرفته تا درختان و انسان‌ها و ستاره‌ها - ساختار‌های موقتی هستند که «در تقویم زمان» به این گوی اولیه باز می‌گردند. آناکسیماندر این چیز‌ها را «آپیرون» نامید که به صورت گل و گشاد به «بی‌کران» ترجمه می‌شود. امر بی کران هر چه که بود، بخشی از هر چیزی بود که موجودیت داشت.

آناکسیماندر یک جریان دائمی از ماده، یک جریان دگرگونی دائمی چیز‌ها را متصور شد که همه با جوهر مادی‌شان به هم مرتبط هستند. در یونان باستان، هیچ جزئیاتی از چگونگی این اتفاق یا ترکیب این چیز‌ها وجود نداشت. اما چند قرن پس از آناکسیماندر، اتمیست‌های یونانی اعلام کردند که همه چیز از ذرات تقسیم ناپذیری ساخته شده که آن‌ها را «اتم» می‌نامند. برای اتمیست ها، پیدایش و انحلال چیز‌هایی که می‌بینیم به دلیل به هم پیوستن یا جدا شدن اتم‌ها بود. مفهوم فراگیر در اینجا جاری شدن ماده در ساختار‌های مختلف است: بازیافت ماده که کاملا توقف‌ناپذیر است. 

طبیعت بازیافت کننده نهایی است

حدود پنج قرن بعد در رم، امپراتور خردمند مارکوس اورلیوس به برخی از این ایده‌ها بازگشت و در «تأملات» خود می‌نویسد:

«دائماً جهان را به عنوان یک موجود زنده واحد، متشکل از یک جوهر و یک روح واحد در نظر بگیرید و اینکه چگونه همه چیز به ادراک واحد این موجود منتهی می‌شود و چگونه این موجود واحد همه چیز را از طریق یک تکانه واحد به انجام می‌رساند و چگونه همه چیز با هم کار می‌کنند تا همه چیز را به شکلی که هستند به وجود بیاورند، و چقدر تاروپود این جهان در هم تنیده به شکلی پیچیده و متراکم بافته شده است». 

جدای از اینکه اورلیوس چگونه کیهان را به عنوان یک ارگانیسم با یک روح توصیف می‌کند، که روشی استعاری برای توصیف ویژگی‌های جهان است؛ اما می‌بینیم که همان ایده همچنان وجود دارد یعنی «ماده به عنوان بخشی از یک جزر و مد کلی و عمومی به عرصه‌ی وجود می‌آید؛ در هم تنیدگی همه چیز‌های موجود. 

قبل از اینکه به فیزیک مدرن نگاه کنیم، بیایید نگاهی به بودیسم بیندازیم، جایی که مفهوم ارتباط متقابل همه چیز کاملا ضروری است. همانطور که راهب ویتنامی «نات هان» به زیبایی بیان کرد:

«اگر شاعر باشید، به وضوح خواهید دید که در این ورق کاغذ ابری شناور است. بدون ابر، باران نمی‌بارد، درختان نمی‌توانند رشد کنند؛ و بدون درختان نمی‌توانیم کاغذ بسازیم ... پس می‌توانیم بگوییم که ابر و کاغذ با هم ارتباط درونی دارند ... همه چیز - زمان، فضا، زمین، باران، مواد معدنی موجود در خاک، آفتاب، ابر، رودخانه، گرما و حتی آگاهی - در آن ورق کاغذ حضور دارد؛ همه چیز با آن و همراه آن وجود دارد. بودن به معنای داشتن ارتباط درونی است … در همان حال که این ورق کاغذ نازک است، اما حاوی همه چیز در جهان است.»

امروزه ما ماده را ساخته شده از اتم‌ها و اتم‌ها را ایجاد شده از کوارک‌ها و الکترون‌ها توصیف می‌کنیم. در اینجا یک روایت کیهان‌شناختی مدرن داریم که توضیح می‌دهد چگونه ماده کمی پس از انفجار بزرگ به‌عنوان اساسی‌ترین اجزای خودش پدیدار شد: نسخه جدید یک اتم. ماده به تعامل با خود ادامه داد تا ساختار‌هایی با پیچیدگی فزاینده ایجاد کند: کوارک‌ها به پروتون‌ها و نوترون ها، پروتون‌ها و نوترون‌ها به هسته‌های اتمی، هسته‌های اتمی که الکترون‌ها را می‌گیرند تا اتم‌ها را بسازند (در ابتدا به ویژه هیدروژن)، ابر‌های هیدروژن در ستاره‌ها ادغام می‌شوند؛ ستاره‌هایی که با تبدیل هیدروژن به هلیوم می‌درخشند و سپس، با نزدیک شدن ستاره‌ها به پایان وجود خود، به عناصر شیمیایی سنگین‌تر تبدیل می‌شوند.

بنابراین، طبق نظریه مدرن کیهانی ما، ماده در ستارگانی که ماده بیشتری را به شکل اتم ایجاد می‌کنند، ادغام می‌شود، سپس از طریق محیط بین ستاره‌ای پراکنده می‌شوند تا به ایجاد ستاره‌های جدید کمک کنند و اتم‌های بیشتری ایجاد کنند که دوباره این اتم‌ها پراکنده می‌شوند و الی آخر ... این همان تصویر کلی است. این داستانی است از جزر و مد و جریان مداوم ماده در تشکیل ستارگان جدید که سپس به اتم‌های پیچیده تری حل می‌شوند؛ سیارات، قمرها، آب و در اینجا، درختان و ابر‌ها و افرادی که کاغذ را اختراع کردند برای نوشتن مقاله در مورد جهان و اشعاری درباره به هم پیوستگی همه آن‌ها با همدیگر. آنچه ما اکنون از علم مدرن و جزر و مد جریان اتم‌ها در طبیعت می‌دانیم این است که آنچه آناکسیماندر و مارکوس اورلیوس تصور کردند - و فلسفه بودایی موعظه می‌کند - بیان شهودی پیوند‌ها و تعاملات پیچیده بین اشکال مادی است که ما در کیهان می‌بینیم، موجودات زنده و غیر زنده همگی انشقاق یافته‌اند. طبیعت بازیافت کننده نهایی است.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: