سرزمینهای کنونی ایران تنها ۳۰ درصد از آن چه که ایران بزرگ بوده است هستند. امپراطوری بزرگ ایران قدیم شامل این محدودهها میشد: آران و شروان، ارمنستان، گرجستان، داغستان، اوستیای شمالی، چچن، اینگوش، هرات و افغانستان، بخشهایی از بلوچستان و مکران، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، بخشهای ضمیمه شده به قزاقستان، بخشهای ضمیمه شده به قرقیزستان، امارات، بحرین، قطر و عمان. در ادامه این مطلب میتوانید اطلاعات کاملی را در زمینه چگونگی و زمان جدا شدن این بخشها از امپراطوری ایران بزرگ را کسب کنید.
در تاریخ ۲۰ مهرماه ۱۱۹۲ هجری شمسی معادل ۱۲ اکتبر ۱۸۱۳ میلادی، کشور ایران سخت درگیر یک جنگ طولانی و فرسایشی با روسها بود. قرارداد گلستان نیز در دوران زمان فتحعلی شاه قاجار در همین زمان به واسطه خسارات جنگ و قتل عام مردم و سربازان و روسها به ایران تحمیل شد. طبق معاهده گلستان، چهارده ایالت قفقاز، از دیگر سرزمینهای مشترک جدا افتاده و به روسیه تزاری واگذار شد.
ایالتها و ولایت های چهارده گانهای که در معاهده گلستان از ایران بزرگ جدا شدند عبارتند از: ایالت گنجه و قرهباغ، ولایت های شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان، محال شوره گل، آچوق باشی، گروزیه، منگریل و آبخاز. علاوه بر این ولایت ها، بخشی از سرزمین تالش نیز به تصرف روسها درآمد و در راستای همین واگذاری نیز متاسفانه حاکمیت ۱۰۰ درصدی ایران روی آبهای دریای خزر خدشه دار شد.
ترکمان چای یکی از ننگینترین معاهدههایی ست که در آن بخشهای مهمی از امپراطوری ایران بزرگ از این سرزمین جدا شد. این قرارداد پایان حاکمیت ایران بر قفقاز بود. ۱۳ سال پس از پایان جنگ ۱۰ ساله روسیه تزاری با ایران به واسطه قرارداد گلستان، جنگ بین این دو کشور مجددا در حالی که فتحعلی شاه قاجار همچنان بر مسند قدرت تکیه زده بود آغاز شد. دوره دوم جنگهای ایران و روسیه از در واقع چکیده همان جنگ اول بود، اما این بار روسها با قاطعیت بیشتری پیروز شدند. با رسیدن روسها به تبریز، فتحعلی شاه قاجار از ورود لشکریان به تهران ترسید و به همین دلیل مجددا در تاریخ یکم اسفندماه ۱۲۰۶ هجری شمسی معادل ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی، پای میز مذاکره نشست.
فتحعلی شاه قاجار از روسها تقاضای صلح آنی کرد و معاهده ننگین ترکمانچای پایانی بر این جنگها بود. طبق مفاد این قرارداد، سه ایالت دیگر قفقاز یعنی ایروان، نخجوان و بخش های دیگری از تالش زیر سلطۀ روسیه تزاری قرار گرفت. حاکمیت ایران بر دریای مازندران حتی از پیش هم محدودتر شد و مردم ایران ناچارا کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) را پذیرفتند و به این شکل بخشهای مهم و حیاتی دیگری از ایران بزرگ نیز مجددا جدا شده و به دست روسها افتاد.
عهدنامه زهاب یا عهدنامه قصر شیرین توافقی است که میان صفویان ایران و امپراتوری عثمانی در ۱۷ می ۱۶۳۹ میلادی در شهر قصر شیرین امضا شد و به واسطه این قرارداد، ترکیه نیز از ایران بزرگ جدا شد. در آن زمان پس از جنگ چالداران عهدنامهی بین المللی ذهاب یا عهدنامه قصر شیرین توسط امپراطوری صفوی و عثمانی امضا گردید. میتوان گفت که این عهدنامه تقریبا به جنگهای ۱۵۰ ساله ایران و ترکیه پایان بخشید.
این پیمان با شرط پیوستن ایروان در قفقاز جنوبی به ایران و پیوستن تمام سرزمینهای میان رودان (دربرگیرنده بغداد) به عثمانی انجام گرفت. با این حال این پیماننامه پایان اختلافات مرزی میان ایران و عثمانی نبود. البته نشانه گذاری دقیق مرزهای این دو کشور در زمان تأسیس جمهوری ترکیه (پس از جنگ جهانی اول و از میان رفتن امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸) میان سه کشور ایران، ترکیه و عراق صورت گرفت.
در سال ۱۸۵۷ میلادی و در زمان محمدشاه قاجار، ایران و انگلیس در حال جنگی سخت بر سر مالکیت هرات بودند. نیروهای انگلیس با تصرف بخشی از شهرهای جنوبی ایران مانند بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب در خلیج فارس، محمدشاه قاجار را مجبور به مذاکره کرند. بر طبق معاهده ننگین پاریس که توسط فرخ خان غفاری پذیرفته شد، ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق شد. در راستای همین پیمان، ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را نیز به رسمیت شناخت. براساس این معاهده ایرانیان پذیرفتند که سپاه خود را از هرات خارج کنند، در هنگام بازگشت سفیر انگلیس به ایران از او عذرخواهی کنند و یک قرارداد تجاری استعماری را نیز بپذیرند.
با این قرارداد رسما گردن ملت ایران زیر تیغ انگلیسها قرار گرفت. همچنین ایران متعهد شد در راستای قراردا پاریس، چند امتیاز سرزمینی به سلطان مسقط که در آن زمان متحده انگلیس بشمار میآمد بدهد. انگلستان نیز متعهد شد که دیگر مخالفان شاه را در سفارت خود پناه ندهد. این چنین شد با این قرارداد ننگین، هرات نیز از امپراطوری ایران بزرگ جدا شد.
پس از شکست ایران در جنگهای قفقاز و همچنین آشوب هرات و جدا شدن سرزمینهای متعدد از ایران بزرگ، نا آرامی هایی درمناطق مکران و بلوچستان ایجاد شد. امام محمدشاه قاجار در آن زمان توانست با زور و ارعاب این شلوغیها را برای مدتی ارام کند. در همین زمان بود که دولت بریتانیا برای تسلط به این مناطق وسیع که از خلیج گواتر تا رود سند را شامل میشد دندان تیز کرد. ماموران دولت بریتانیا به بهانه نگاهبانی خط تلگراف بوشهر به هندوستان، با خان کلات قراردادی را به امضا رسانند.
همین دولت برای خان کلات حقوقی تعیین کرد و لقب امیر کلات را به او داد. با وجود مخالفت و پایداری برخی از دولتمردان با این امر، سرانجام ناصرالدین شاه تسلیم شد و قرارداد تحدید حدود را در تاریخ ۱۳ شهریور ماه ۱۲۵۰ هجری شمسی معادل ۴ سپتامبر ۱۸۷۱ میلادی امضاء کرد. به دنبال پذیرش این قراداد، دولت انگلستان با لشکرکشی منطقه مزبور را اشغالکرده و آن را بلوچستان انگلیس نامید.
دولت بریتانیا پس از تصرف بلوچستان و برای جلوگیری از دست درازی روسها به زمینهای باقی مانده ایرن بزرگ، برای تصاحب ایالت پهناور سیستان، که دارای موقعیت راهبردی مهمی بود اقدام کرد. دولت بریتانیا امیر کابل را تحدید کرد تا به ایران حمله کند. او با این کار توانست که دولت ایران را کهبه طور کامل ناتوان شده بود به حکمیت دولت انگلیس نسبت به تعیین مرزهای سیستانراضی نماید. طی این فرآیند، در سال ۱۲۵۱ هجری شمسی معادل ۱۸۷۲ میلادی زمینهای سیستان به دو منطقه خارجی و داخلی تقسیم شد و بخش داخلی که تنها کما بیش ۱۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد، برای ایران باقی ماند و این ترتیب بخش بزرگی از سیستان نیز از ایران بزرگ جدا شد.
حکومت قاجار یکی از سستترین حکومتهای تاریخ ایران بود. از هم گسستگی بی سابقهای که در شالوده این حکومت وجود داشت زمینه جدا شدن بخشهای بسیاری از سرزمینهای ایران بزرگ را فراهم ساخت. پس از جدا شدن سرزمین افغانستان و به رسمیت شناخته شدن این کشور از سوی ایران، راه مناطق خوارزم و فرارود که از هرات میگذشت بر روی حکومت ایران بسته شد. به این ترتیب ارتباط کالبدی با «ایران ویج» یعنی مناطق بخارا، سمرقند، فرگان (فرغانه) و… قطع شد.
دولت روسیه تزاری با توجه به این مسأله و بر پایه منشور پتر، به سرزمینهای خوارزم و فرارود حمله نظامی صورت داد. این دولت میان سال های ۸۰ ـ ۱۸۶۰ میلادی، مقاومت مردم سرزمین های یاد شده و ایستادگی امیران محلی وابسته به ایران را درهم شکست و تمامی سرزمین های خوارزم و فرارود را اشغال کرد. به دنبال این فروپاشی و تسلط بر سرزمینها توسط روس ها، دولت وقت ایران ناچارا در تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۲۶۰ هجری شمسی معادل ۱۴ دسامبر ۱۸۸۱ میلادی پای میز مذاکره نشسته و معاهده آخال را امضا کرد. ایران در این معاهده تضمین داد تا از حق حکومت خود بر سرزمینهای خوارزم و فرارود چشم پوشی کند.
به دنبال بالا آمدن حکومت بلشویکی در روسیه و درهم شکستن مقاومت گسترده مردمان اسیر ظلم تزارها در قفقاز، خوارزم، فرارود و… ارتش سرخ، با اشغال شهر رشت وبخشهای دیگری از گیلان، دولت ایران را برای انتقال ارثیۀ خونین تزارها به «تزارهایجدید» تحت فشار قرار داد. در همین زمان هنگامی که شهر رشت و بخشهای بزرگی از گیلان در اشغال ارتش سرخ بود و هراس حمله آنها به تهران امان را از حکومت ایران بریده بود، دولت ایران قرارداد مودت را امضاکرد. با این امضا تمامی سرزمین قفقاز، سرزمینهای خوارزم و فرارود و بخشی از حاکمیت ملت ایران بر دریای مازندران و… به «تزارهای سرخ» منتقلشد.
منبع: الی گشت